فولاد چیزی داره به اسم نقطهی تسلیم. جایی که انقدر تنش بهش وارد میشه تا قابلیت کشسانی خودش رو از دست بده. بعد از اون دیگه به شکل اولیه برنمیگرده، برای همیشه تغییر میکنه. آدمیزاد هم همینه، تا یه جایی میتونه به خودش بقبولونه که بعد از هر ضربه، هنوز همون آدم سابقه اما اگه از نقطهی تسلیمش بگذره، یه چیزی درونش برای همیشه عوض میشه. بعد از اون هر درد کوچیکی، یه قدم به فروپاشی نزدیکترش میکنه.
حست میگه من با کسی ک دوسش دارم دوست میشم اگر آره زمانش کی هست عزیزم من واقعا میخامش واقعا خودش قبلا پیش قدم شده بود چیزای بگه نشد حست چی میگه من دوسش دارم اونم تو لایو هاش بهم محل میداد ولی امشب بهم بی توجه بود و همش میگفت ول این شاید نسبت بهم سرد شده تروخداااا خیلی ناراحتم 180 درجه انگار تغير کرده خیلی برام عجیبب بود حست چی میگه من دوسش دارم با پسره طایفه هم هستیم بنظرت تهش چیه
نمیدونم والا این تاپیک ک الان پربازدیده حس ششمی زدم رو پروفایلش نوشت ک دسترسی ب اطلاعات ممکن نمیباشد
حست میگه من با کسی ک دوسش دارم دوست میشم اگر آره زمانش کی هست عزیزم من واقعا میخامش واقعا خودش قبلا پیش قدم شده بود چیزای بگه نشد حست چی میگه من دوسش دارم اونم تو لایو هاش بهم محل میداد ولی امشب بهم بی توجه بود و همش میگفت ول این شاید نسبت بهم سرد شده تروخداااا خیلی ناراحتم 180 درجه انگار تغير کرده خیلی برام عجیبب بود حست چی میگه من دوسش دارم با پسره طایفه هم هستیم بنظرت تهش چیه