کاش میشد راه حلی برای مرگ بود
به عجز رسیدم
خانوما قدر همسراتونو بدونین
من وهمسرم همش دعوا داشتبم وخیلی باهم خوب نبودیم همدیگه رو دوست داشتیم ولی زیاد نمیتونستیم باهم ارتباط برقرار کنیم
الان که فدت شده میگم کاش یه بار دیگه میشد دستاشو بگیرم کاش یبار دیگه میشد بوی تنشو بفهمم
کاش یه بار دیگه صدام بزنه
اون احساس امنیتی که باهاش داشتم کاش یه بار دیگه بهم بده
یکشنبه شب رفتم ملاقاتش تو ای سی یو
نبود تموم کرده بود
شوهر قشنگم همه ی پناهم رفته بود به خاطر کرونای لعنتی
برای ارامشش صلوات بفرستین دوستان
دعاکنین منم بتونم تحمل کنم