کاش خدا استخونامو میشکست ولی دلمو نمیشکوند
ای کاش این استخوانای قفسه سینه م میشکست ولی دلم نمیشکست
نمیدونم اسم این روزای کوفتی من چیه؟ امتحانه .حکمته .قسمته یا مصلحت؟
هرچی باشه من دیگه خسته شدم دیگه نمیتونم . دیگه نمیخوام این روزا ادامه داشته باشه هر چند که به قول همه لابد مصلحتی هم توش باشه ولی من دیگه این حرفارو نمیخوام بشنوم
خدایا من بهت توکل کردم و امیدوار شدم ولی حاجتمو ندادی . از چهارده معصوم هم با اینکه خیلی دوسشون دارم ولی بهت شکایت میکنم که هیچکدومشون نیومدن کمکم کنن با اینکه دیدن ازشون کمک میخوام ولی نخواستن به من بدبخت یه کمکی برسونن
من دیگه خستممممم. الان دیگه فقط مرگمو میخوام . میخوام همین الان بمیرم و دیگه زنده نباشم. خسته شدم از گریه و حسرت .
دوستای عزیزم که این تاپیک منو میخونید ازتون خواهش میکنم التماستون میکنم که برام دعا کنید امشب آخرین شب زندگیم باشه و راحت شم . شمارو بخدا بهم نگید که این چه آرزوییه و چه میدونم ایشالا مشکلاتت حل میشه . مشکلات من به جایی رسیده که دیگه هیچ راه حلی نداره . ازتون خواهش میکنم التماس میکنم قسمتون میدم دعام کنید تا امشب آخرین شب زندگیم باشه تا بلکه منم راحت شم بلکه منم طعم راحتیو بچشم . ممنون میشم از همه تون