من یه بار تو خونمون روز عید تموم اقوام مامانم بودن و خیای شلوغ و پرسرصدا بعد داداشم گه کوچیکه یکدفعهای گفت یه جوک بگم بعد چون داداشم خیلی بامزه و کوچولو بود ناگهاااااان تمام جمع رفت رو سکوت و قربون صدقش که اون جک بگه
هیچی وحشت ناک تر از این نیس عشقم روبروم بود داشتم قربون صدقش میرفتم یهو مامانش از پشت سرم گفت دالی اقوامم هس ابروم جلوش رفت هرموقع میبینتم یه لبخندی بهم میزنه
بعد برادرم گفت یه روز یه پسره ای مبصر کلاسه تخته کلاسشو پیدا نمیکنه نمیتونه پاک کنه میره تو خونه و از کیف مادرش یه نوار بهداشتی پیدا میکنه و میره فردا تو مدرسه بعد تهشو که چسب داره میچسبونه ته دستش و میره قشنگ پاک میکنه و اینقدرم خوب پاک میکنه
زن عموم فوت شده بود 🖤ب مادر زن عموم بجای اینکه بگم غم اخرتون باشه گفتم دفعه اخرتون باشه مادرزن عموم خنده و گریه رو قاطی کرده بود بنده خدا بین دوتاش موند😭😭😭😭😭
متاهل و متعهد ب قلبش❤ #M من اگرخوبم اگربد ، ط برو خود راباش•••♡
رفتم خونه ی فامیل مبل چرم داشتن موقع بلندشدن صدا داد جیبییر
همه کله ها برگشت سمت من 😐😂
من یک روستایی هستم 🤗اینجا بدنیا اومدم و اینجا ازدواج کردم 💑بعضیا اگه بخوان کسی رو تحقیر کنن بهش میگن دهاتی 😔من دهاتی ام 😊دهاتی فحش نیست 🌹پنجره ی خونه کوچیکم هرروز رو به آسمون و کوه و دشت و درخت باز میشه 😍مرغ و خروس و گنجشک ها پایین پنجره هر روز منتظر خرده نون های منن😁اینجا لذت هایی رو داریم که فوق العادس 😉نون و کلوچه محلی ،پیاده روی توی طبیعت ☺لباسهای رنگارنگ و سادگی و صمیمیت ❤برات یه آرزوی خوب میکنم دوستم 😍دلت شاد باشه و تنت سالم و یه روز خوب توی یه روستای قشنگ 😍کنار مردمی که مهربونن🌹