ساعت ۵ صبح بود ک صداد داد وبیدا اومد ی نفر هی میگفت اقا اقا بعد صدا تق تق اومد یه دفعه مرده صداش بلند شد گفت کمک ب دادم برسید باتیر زدنم توروخدا ب دادم برسید نزارید فرار کنه من دویدم سمت پنجره دیدم ی نفر باباسره مرده است یه چیزی برداشتو فرار کرد
بعدم خون زیره مرده دیدم خیلی وحشتناک بود مرده عربده میزد
بعد امبولانسو پلیس اومد ومردم جمع شدن میگفت مسافرم بود رسوندمش گفتم کرایتو بده ک بحثمون شد واون تفنگ دراورد فک کردم پلاستیکه بعد زد بهم وفرار کرد