پسرم ۳۲ هفتگی به دنیا اومد چون فشارم بالا رفت مجبور شدن سزارین کنن.. دکتر گفت باید بره تو دستگاه. بچم ریه هاش هنوز کامل نشده بود. با اکسیژن نفس میکشید .
تو بیمارستان بودم همش... دو هفته گذشت. یه شب دکتر هراسون دویید تو اتاق منو بیرون کرد و میشنیدم که میگن بچه تموم کرد. دنیا رو سر من و همسرم خراب شد.
یهو یک دکتر دیگه خدا خیرش بده از اراه رسید و گفت زود مته رو بیارید.. زیر سینه پسرم و سوراخ کرد . یهو نفس عمییییق کشید و کبودیش کم کم رفت...
وااای نمیدونید چه حالی داشتیم. خدا برای هیچکش نیاره..😭😭😭😭😭😭