2777
2789
عنوان

مادرشوهر من انتظار داره هفته ای یه بار بیاد خونمون

| مشاهده متن کامل بحث + 313 بازدید | 25 پست

بچه‌ها، دیروز داشتم از تعجب شاخ درمیاوردم

جاریمو دیدم، انقدر لاغر و خوشگل شده بود که اصلا نشناختمش؟!

گفتش با اپلیکیشن زیره لاغر شده ، همه چی می‌خوره ولی به اندازه ای که بهش میگه

منم سریع نصب کردم، تازه تخفیف هم داشتن شما هم همین سریع نصب کنید.

حالا مگه چی میشه بیان مهمون برکت میاره با خودش

آخه وقتی هم که میخواد بیاد سفارش میده که باید فلان غذارو درست کنی غذا از بیرون نگیر میگن بی احترامیه 

هرگز برای کسی که آزارتان داده اشک نریزید فقط لبخند بزنید و بگویید که ممنون از اینکه فرصت یافتن آدم بهتری را به من دادی 
شما هر هفته برید خوبه ، اونا هم هر ماه بیان واسه شام ،  بیشتر باید بچه ها برن

موافقم


هرگز برای کسی که آزارتان داده اشک نریزید فقط لبخند بزنید و بگویید که ممنون از اینکه فرصت یافتن آدم بهتری را به من دادی 
با خانواده خودت چند وقت یکبار رفت و آمد داری ؟

من مادرم تنها زندگی میکنه یه روز در میون میرم ۲ ساعت پبشش بعد میام خونه ناهار شام با خانواده شاید ماهی ۲ بار 

هرگز برای کسی که آزارتان داده اشک نریزید فقط لبخند بزنید و بگویید که ممنون از اینکه فرصت یافتن آدم بهتری را به من دادی 

وووووووو مادرشوهرمن سالی یبار یا دوبار کلا میاد خونمون

درعوض ما هرهفته میریم

حرفهایم،مثل یک تکه چمن روشن بود.من با آنان گفتم: آفتابی لب درگاه شماست که اگر دربگشایید به رفتارشما می تابد.
من مادرم تنها زندگی میکنه یه روز در میون میرم ۲ ساعت پبشش بعد میام خونه ناهار شام با خانواده شاید ما ...

آره اگه رسمی باشه رابطه با مادرشوهر سخته هر هفته مهمونی بیاد ، اونی هر هفته میاد که راحت باشه خونه بچه ش ، نه سفارش غذا بده 

وووووووو مادرشوهرمن سالی یبار یا دوبار کلا میاد خونمون درعوض ما هرهفته میریم

به خدا منم دیدم اکثرا همینطورن میگه بچه بزرگ کردم ثمرشو ببینم به مادرم گفته چرا دخترت مارو دعوت نمیکنه حتی وقتی میدونه من با پسرش قهرم دعوام شده انتظار داره بیاد خونمون یا میگه چرا تو نیومدی

هرگز برای کسی که آزارتان داده اشک نریزید فقط لبخند بزنید و بگویید که ممنون از اینکه فرصت یافتن آدم بهتری را به من دادی 
به خدا منم دیدم اکثرا همینطورن میگه بچه بزرگ کردم ثمرشو ببینم به مادرم گفته چرا دخترت مارو دعوت نمیک ...

چه راحتم میگه

والا من بیشتر دیدم بچه هامیرن خونه مامان باباهاشون

حرفهایم،مثل یک تکه چمن روشن بود.من با آنان گفتم: آفتابی لب درگاه شماست که اگر دربگشایید به رفتارشما می تابد.
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز