مامانم عاشق پسر همسایشون بوده پسرم مامانمو میخاسته
با این که وضع مالی مامانم اینا خیلی خوب بوده اما سر لج بازی مامانجونم با پسره ازدواج نمیکنه! مامانجونم میگفته اونا از ما پولدار ترن نمیشه و فلان ووو
با بابام عقد میکنه و تازه پسره میفهمه ای داد مرغ از قفس پرید!
خلاصه میاد خاستگاری مامانمو
مامانمم میخاسته عقدشو بهم بزنه اما مامان بزرکم نذاشته
خلاصه بعد ۱۳ سال زندگی مشترک اخرش جدا شد
دست و جیغ و هوراااا