دیگه حسن نسبت به شوهرم کمتر شده اصلا دیگه باهام شوخی نمیکنه نمیترسونتم دیگه مزه نمیندازه کارای خنده دار نمیکنه ... فقط شبا مهربون میشه که رابطه میخواد خب نمیدونم دارم نسبت بهش بی حس میشم یعنی اگه با گوشیش ازدواج کرده بود الان خیلی خوشبخت بود وقتیم دعوا میکنیم فروش میده و اصلانی هم بشه میاد میزنه البته این کار همیشش نیست اگه خیلی بی اصاب بشه اما جدیدنا سر حر بحثی همین کارو میکنم دیوونه شدم هی میگه این لباس تنکه این کوتاس نمیدونم دوستم میگفت بخواطر اختلاف سنیتونه هی تا یه مرد به من نگاه میکنه یا سلام میگه منو میکشه یا نمیدونم میره وسط حرفش شما ها چجورین؟من که دیوونه شدم