اینو توی یه تاپیک دیگه هم گفتم اما دوست دارم بصورت مجزا هم بگم ....من هم مثل خیلی از شما ها داستان ۱۸ سال عاشقی رو خوندم ... راستش اصلا برام مهم نیست که دروغ بود این داستان .... به نظر من مهم درسیه که همه ازش گرفتیم که قدردان باشیم قدردان وجود کسی که با تمام وجود یه زمانی عاشقش شدیم تا الان...... بله ممکنه اون آدم یکسری نقاط ضعف داشته باشه اما کافیه همون موقع که داریم از دستش عصبانی میشیم یه لحظه فقط به این فکر کنیم اگر فردا دیگه برای همیشه صدا شو نشنوم یا دیگه صدای کلید انداختنش و در باز کردنش اومدنش به خونه ، تکرار نشه.....
به نظر من داستانش، حداقل برای من یکی، تلنگر خوبی بود که بیشتر به خودم بگم که بنده ی زمان حال باشم و چیزی که الان دارم رو قدر بدونم ....
امید وارم خانم کبری از گل بهار شکایت نکنه به خاطر درسی که بهمون داد ... نمیدونم شاید غلطه ولی این نظر منه ....
زندگی آب تنی در حوضچه ی اکنون است .....
موفق باشید
.