سلام خانوما
ما امروز ناهار خونه مادرشوهرمیم
دیروز عصر شوهرم با داداشش رفت باغ یکی از رفیقاشون دوساعتی اونجا بودن
بعد الان حرف شد مادرشوهرم به شوهرم گفت داداشت گفت ک دیروز توام رفتی باهاشون باغ
بعد شوهرم گف اره رفتم منم بعد مادرشوهرمنگاه کرد بمن باخنده گف چطور دلت اومد بزاری بره؟😐😐😐
بهش گفتم میخواست بره دیگه..
بعدش گف خب اره بزار بره گاهی یجا بدون خودت یخورده ذهنش باز شه😐
اه اه بدم میاد ازش با این حرفای بیخودش انگار من پسرشو گرفتم تو بغلم و نمیزارم تکون بخوره
شوهرمم شنید حرفارو بنظرتون وقتی بریم خونه بهش بگم ک مامانت حرف بیخودی زد؟چطوری بگم ک دعوامون نشه