تیغ هست رگ هست منم هستم ولی لامصب وان نیست ،یدونه از اون لگن قرمزا هست که توش جا نمیشم🙂💔😐🤣 همونقدر که سیروان خسروی دوست داره زندگیو من ریدم توش😐🙌حاجی با ما در نیوفت اسیدم مث ابه !😏بشخصه اگر به راه راستم هدایت بشم اولین بریدگی دور میزنم😌زمان هیچیو تغییر نمیده فقط دردو به عادت تبدیل میکنه:)بشخصه یه روزایی اینقدر سگم که فقط حضرت سلیمان میفهمه چی میگم🤐دنیای قشنگیست اما به ما چه:)حالا خودمونیم کدوماتون تو بچگی با چوب شور فاز سیگار برمیداشتید؟؟؟😁🙌🤣رحمت تو پایتخت ثابت کرد تو نباشی بقیه هستن🤣🤣🤣🙌اقا ایران کجاست؟؟جایی که مردمانش پیاده تا کربلا میروند اما چون پا درد دارند از پل عابر پیاده نمیرن😐🤣وقتی اولین بار بدون مامانت میری دکتر:اممممم اسمم چی بود؟؟؟!!!😐🙌😁
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.
مَرا هزار امید هست و هیچکدومِش ديگه تو نیستی😎 دید هرکسی به دنیا متفاوته و همین تفاوت دیدگاه ها زندگی و صحبت ها رو جذاب میکنه، پس نگاه هیچکس به زندگی غلط نیست، چون ما هنوز از خیلی اتفاقایی که تو این دنیا رخ میده خبر نداریم😉😊
یه تایپینک داشتم میخوندم خیلی جالب بود رقتم بیرون فمر کردم پربازدید میشه
عشق هجده ساله بود موضوش چیشد؟
زن عشق زايد و تو برايش نام انتخاب میكنی، او درد میكشد و تو نگران از اينكه بچه دختر نباشد! او بی خوابی میکشد و تو خواب حوريان بهشت میبينی، او مادر میشود و همه جا میپرسند نامِ پدر!
زن عشق زايد و تو برايش نام انتخاب میكنی، او درد میكشد و تو نگران از اينكه بچه دختر نباشد! او بی خوابی میکشد و تو خواب حوريان بهشت میبينی، او مادر میشود و همه جا میپرسند نامِ پدر!