خانما من یه ازدواج نا موفق داشتم بعدچند سال با شوهرم که پسر مجرد بود ازدواج کردم الانم دخترم 6 سالشه خیلی هم خوشبختم خوب .عمه شوهرم امشب آمده بود خونه مادر شوهرم اینا البته الانم هستش هنوز من عصبی شدم امدم بالا .عمه شوهرم یه دختر داره که شوهرش معتاد بود و زن باز جدا شدیه سال پیش بعد مادر شوهرم گفت برا نسرین خواستگار نیومده گفت ولا همشون یاسن بالان یا زن دوم میخوان یا زن مرده..باید شانس داشته باشی که یه پسر مجرد مهندس بیاد خواستگاری و یه نیشخند به من زد.مادرشوهرمم گفت انشالله هرچی قسمته..همش فکر میکنم تیکه اش به من بود