تا حالا معجزه توی زندگیتون رخ داده؟

ولی امضات خیلی غمیگنه و ناامید که

مرسی عزیز دلم 

اتفاقا خوش شانس اصلا نیستم من سی سالمه تا حالا پنج بار رفتم اتاق عمل اونم در عرض سه چهار سال

ممنون گلم.

این اتفاقای خوبی که تعریف کردی به نظر من خوش شانسی محضه.امیدوارم ادامه دار باشه برات

معجزه من داداشمه که واقعا خدا بهمون داد وهفت ماهه دنیا اومد رفت تو دستگاه مامانم رفت ای سی یو وقتی دنیا اومد یک و هفتصد کیلو بود بعدش که زردیش زیاد شد کلا شد هفتصد گرم یعنی باورتون نمیشه سرش اندازه یه تخم مرغ بود دوبار هم بیمارستان بستری شد کلا زیاد سختی کشید داداش کوچولوم ولی الان شش سالشه ماشالله خوش سر و زبون باهوش پر استعداد

مرسی عزیزم من براتون ارزوهای خوبی می کنم

۱۴ هفته باردار بودم که خون ریزی خیلی شدید کردم رفتم بیمارستان بعد از سونو و معاینه ماما گفت دهانه رحمت ۳ سانت باز شده و احتمال ۹۰ درصد سقط دادن و متخصص گفت باید بستری بشی در حال زایمانی،با هزار بدبختی شوهرم رو راضی کردم اول بریم خونه وسایل برادریم بعد بیایم تو اون شهر هیچ کس رو نداشتم،خیلیم وسواس بودم،وقتی امدم خونه نشستم دعا کردن که یه دفعه گوشیم زنگ خورد،یکی از دوستان دوران خوابگاهم بود که تا به حال به من زنگ نزده بود،دیگه جریان رو بهش گفتم،مامانش مامای خونگی بود تو یکی از روستاهای دور افتاده بودن،گفت اصلا نرو فقط استراحت مطلق کن،منم نرفتم الانم پسرم ۴ سالشه

نه

این حرفو نزن.بهرحال معجزه هایی تو زندگیت بوده.

ازت میپرسن مومنی 

میگی نه ولی نماز میخونم و مال حروم نه.خب مومن بودن یعنی همین.

دوباره میگن خوش شانسی هم میگی نه

پس خدا هواتو داره کسیکه خدا هواشو داره خوش شانسه 

این عمل واینا هم حاشیه زندگیه 

همه یکی دومشکلو دارن 

منم اگه اسمم در بیاد واقعا برام مثل معجزه ست یه صفحه نشستم نذر نوشتم خواهشاذدعا کنید برام

چندسالی هست مشکلات پشت سرهم اوار شده رو خانوادم و خودم .هرکدوم رو با بدختی و سختی حلش میکنیم بعدی اوار میشه.دوسه سالی هم هست مشکلات زیادتر شدن و خیلی بهمون فشار میارن.واقعا نابود شدیم از خدا بازم معجزه میخام خیلی درموندم خیلی خستم.فشار مشکلات پدرمادرم خودم و برادرامو نابود کرده هممون افسرده و دلگیریم.از خدا کمک میخام خیلی شرایطمون سخته