صبح بیدارشدم دیدم همسر چایی ریخته برای خودش گفتم صبحانه خوردی؟گفت نه.
بلند شدم صبحانه حاضرکردم خوردیم.
یکم تی وی دیدیم.بعد همسر رفت حمام من کارامو کردم ناهار اماده کردم.
ناهارخوردیم.
ظرف شستم رفتم حمام.
یکم نشستیم چایی خوردیم.من قرانم مونده بود خوندم.
بعدش همسر رفت بیرون منم اومدم سایت.
نیم مین دیگه میرم خونه مامانم.