سلام بچه ها.
خیلی آشفته و بی قرارم. کمکم کنین
یه آقایی بود که قرار بود به من کمک کنه. ولی یه شهر دیگه بود. گفت که میام شهر شما و برات یه شغل جور میکنم. یه جورایی خیّر بود.
هی گفت میام میام هی گفت این هفته میام.
تااینکه بعد از یک ماه اومد.
صبر کنید یه لحظه بقیشو بنویسم
خب
بالا خب
خب
ای باااااابااااااا
خب
بگو عزیزم
عزیزم یه جا مینوشتی دیگه
خوابت برد؟ یا خیر اومد دنبالت
خب
حالا حدودا دو هفته میشه که هی میگه شنبه میگم بیای سرکار. هی میگه شنبه میگم بیای.
ولی این هفته نشد. برگشته میگه هفته ی بعد حتما میگم بیای.
منم شنبه یه کار پیدا کرده بودم که اونم نزاشت برم گفت نگران نباش حتما من برات کار پیدا میکنم نرو جای دیگه.
حالا من خیلی عصبیم و خیلی بی قرارم. نمیدونم راست میگه یا نه
نمیدونم داره بازیم میده یا نه
خیلی عصبیم. نمیدونم چیکار کنم
نمیدونم الکی میگه یا راس میگه
چقدر شماها ساده‌این
