دو ساله عروسی کردیم خونه پدرشوهرمیم گفتم خونه درست کن بهم گفت اگ میخای برو خونه بابات
جلو همه جاریام و مادرشوهرم
اون موقع ب روی خودم نیاوردم ولی خیلی ناراحتم
اگ شما بودین چیکار میکردین
دلم نمیخاد برم پیشش بخابم اومدم کنار پسرم خوابیدم یه پسر یکساله داریم