من همسرم رستوران داره یه نفر میومد کارهای تاسیساتی اونجا رو انجام میداد حدودا سی ساله بعد یه مدت باهم آشناتر شدیم و همراه خانومش و پسر یه سالش که خیلیم بانمک بود میوندن غذا میخوردن .خانمشم خیلی ساکت و آروم بود و چهره متوسط رو به خوبی داشت...
بعد یه مدت وقتی میومدن غذا بخورن خانواده ی برادرش که شامل خانم برادرش و دو تا دختر حدود بیست سال و یه پسر ۷ ساله باهاشون میومد جالبه که هیچوقت برادر این آقا همراهیشون نمیکرد بعد یه مدت...
اگه هستید لایک کنید تا بقیه شو بگم