یه هفته بود عقد کرده بود
خونشون بودم
لباسم یه شومیز و شلوار طوسی روشن بود
رفتم دستشویی فشار اب کم بود
شیر آبو تا اخر باز کردم
نگو پمپ داشتن یهو پمپ روشن شد و آب با فشار اومد و شلنگ از دستم ول شد
مثل مار بالا پایین میپرید و آب میپاشید رو سر و تنم
به زور مهارش کردم
ولی چه فایده موش اب کشیده شدم
اومدم تو روشویی کلی سر و صورتمو شستم
گفتم با چه رویی برم بیرون
الکی به موهامو اینا آب زدم که الکی بگم وضو گرفتم 😑🤦♀️🤦♀️🤦♀️🤦♀️🤦♀️🤦♀️
رفتم بیرون از دستشویی همه با تعجب نگام میکردن منم با اعتماد به نفس کاذب رفتم تو اتاق و تا چند ساعت بیرون نیومدم
حالا اینکه اونا چی راجبم فکر کردن دیگه خبر ندارم 🤣🤣🤣😋