من خودم دیگه عالم و آدم میدونن انقدر به جونشون غر زدم واسه دندونام و ترس از دست دادنشون که هی دارم ایمپلنت و عصب کشی و روکش میکنم.میترسم از قیافه ی حرف زدن و لبخند زدنم. و انقد این ترسم قویه که همه ی خوشی های زندگیمو بهم زهر کرده، حسرت دندونای همه رو میخورم. نمیتونم رو درسمم تمرکز کنم.
انسان در انتخاب، آزاد آفریده شده استتا زمانیکه شخصی به من آسیب وارد نکند اجازه ندارم رفتار و عقاید او را نقض کنم یا به آنها توهین کنموالا افزایش وزن هم به اندازه کاهش وزن سخته ،اگه ما لاغرا میتونستیم سریع به وزن ایده آلمون برسیم پس چرا اینقدر از انداممون ناراضی هستیم؟
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.
پسر داشتن حس شیرینیه ....دنیای معصوم وکودکانه اش به من که یک زن هستم حس آرامش عجیبی میده.... وقتی که از همه مرد های زندگیم نا امید میشم و به یه گوشه پناه میبرم، یه مرد کوچولو میاد پیشم که نه شوهرمه ، نه پدرمه، ونه برادرم . اون تنها عشق زندگی منه که بادستای کوچولوی مردونه اش موهام رو نوازش میکنه و برای اینکه غصه هام رو فراموش کنم، با صدای قشنگش توی گوشم میگه : مامان......️ وتوی اون ثانیه هاست که من اوج میگیرم وبا عشق زندگیم از ته دل میخندم.... آره ..... عشق زندگی من اون چشمای قشنگ مردونه ست که با نگاهش فریاد میزنه :مامان عاشقتم........ومن با تمام پوست و گوشت و خونم عشقش رو احساس میکنم.....️️️️
خداروشکر زندگیم فلج نشده و ان شاالله هم زندگی هیچ کس به این مرحله نرسه
ولی یه مشکلی با خودم دارم. ( منظورم ظاهری نیستا. درونیه) فکرمیکنم اصلیترین موضوع زندگیم اینه
و بعدشم بچه دار شدن
دلا معاش چنان کن که گر بلغزد پای/ فرشته ات به دو دست دعا نگه دارد💜 خوبی های وجدان خفه کن!👈 طرف بعضی از بدیها را رها نمیکند، بعد برای اینکه وجدان خودش را آرام کند میرود چهار تا کار خوب انجام میدهد. وجدانش آرام میشود. آن کارهای خوب راه دستت است که داری انجام می دهی، مرد هستی گناه نکن... استاد پناهیان ان شاالله نسل امروز، سربازان امام زمان خواهند بود.
شاید عحیب باشه اما مشکلات مردم و نوع رفتار بعضیا ..من کارم یکجوریه که یکسره در حال دیدن دعوا و گریه و زاری بقیه هستم متاسفانه و خوب اکثر اوقات یه خستگی روحی دارم که مربوط به خودم نیست بلکه نشات گرفته از محل کارمه دقیقا...عجیب تر من بی ادبی میبینم تا مدت ها ذهن من درگیر میشه که چرا این آدم بی ادب و لمپن مثلا منصب دار هست ..واقعا دغدغه این روزام اینه