ی مدت پسرم عادت کرده بود حتما بغلش کنم و هم زمان سینمم بندازم بیرون و در حین راه رفتن بهش شیر بدم ،انقد اذیت میشدم خدا میدونه ،حتی ی مدتت کتفمم گرفت ب طوری ک حتی نمبتونستم کریپسمو ببندم
تصمیم گرفتم ترکش بدم،هرجی گریه کرد بلند نشدم دو شب گریه کرد ،دیگ از شب سوم زیر سینم میخوابید