من بچه که بودم یه روز رفتیم شهرستان خونه بابابزرگم،
بابابزرگم رفت دسشویی،سقف دسشویی نم داده بود بخاطر همون سقفشو کنده بودن که تعمیر کنن،من رفتم از بالا ترقه انداختم داخل بیچاره عین یوز پلنگ پرید بیرون اونم با شلوار نیمه بالا کشیده شده 😐😐😐فکر کرد هیروشیما زدن 😐😂😂
خوب شد سکته نکرد....