2777
2789
عنوان

کیا از خانواده شانس نیاوردن؟

| مشاهده متن کامل بحث + 877 بازدید | 41 پست

۳ ماه پیش اسباب کشی داشتم،مریض شدم خ شدید،با شوهرم اختلافی،بچه هام یه هفته تو خاک غلت خوردن و کسی تبود غذا براشون بذاره خودمم از بوی غذا بالا میاوردم.بعد اسباب کشی خودشون رو دعوت کردن اومدن خونه م خوردن و رفتن.

من عاشقت شدم.یه عشق زمینی .عشق ادمیزاد به ادمیزاد.
حرف بزن

پدر معتاد و هیز 

از وقتی سه سالم بود و یادم میاد با چاقو و کمربند دنبال مادرم تو کوچه و خیابون 

پدرم مشروب میخوره عرق میخوره خیلی حرفای بدی میزنه

مادرم وسواسه شدید و ازون بدتر 

مادرم فوق العاده بی عاطفه

یازده ساله ب خاطر وسواس با همه قطع ارتباطن یعنی ماهیچ کس خونمون نمیاد هیچ کس

حتی برای عروسی از طرف ما هیچ کس نبود

ایندفعه رفتم ب مادرم گفتم ترو خدا پاهات داره رماتیسم میشه کمتر بشور

انقد فحشم دادو قطع رابطه کرد و گفت الهی سر زا بمیری

من باردارم

با خواهر بزرگمم قطع ارتباطن سیزده ساله

و بهش جهاز ندادن

بچه‌ها، دیروز داشتم از تعجب شاخ درمیاوردم

جاریمو دیدم، انقدر لاغر و خوشگل شده بود که اصلا نشناختمش؟!

گفتش با اپلیکیشن زیره لاغر شده ، همه چی می‌خوره ولی به اندازه ای که بهش میگه

منم سریع نصب کردم، تازه تخفیف هم داشتن شما هم همین سریع نصب کنید.

من 

پدرم فوت شده 

مادرم با برادر انگلم، زندگی میکنه یه پسر ۳۳ ساله لجن ،آشغال که از هیچ گناهی فروگذار نکرده ..........

مادرم واسش خونه وماشین خریده و هر ماه حقوق بابامو میده به اون تن پرور 

مارو هم به خونش راه نمیده 

شوهرم یه آشغال خسیسه 

تنهام خیلی خیلی

در زندگی یاد گرفتم: با احمق بحث نکنم و بگذارم در دنیای احمقانه خویش خوشبخت زندگی کند😏با وقیح جدل نکنم چون چیزی برای از دست دادن ندارد و روحم را تباه میکند🙄از حسود دوری کنم چون اگر دنیا را هم به او تقدیم کنم باز از من بیزار خواهد بود😏و تنهایی را به بودن در جمعی که به آن تعلق ندارم ترجیح دهم🙄و سه چیز را هرگز فراموش نمیکنم:۱-به همه نمیتوانم کمک کنم۲-همه چیز را نمیتوانم عوض کنم۳-همه من را دوست نخواهند داشت(فدای سرم😊)
گاهی دیر چهره واقعی خانواده اتو می شناسی واین همه سال خوش قلب بودی وهر کاری که تونستی براشون انجام د ...

وای دقیقا اااااا

من پدرم میخواست زمین بخره زنگ زد گفت چقد میتونی پول بدی بهم 

منم گفتم بزار خقوق شوهرمم بگیرمو بزارم روش بهت پولو بدم در این حد

بعد اونا بهشون ارث رسید مادرم گفت ی صد تومنشو بدیم ارغوان خونه بخرن پدرم گفته بود ن ندیم بهتره

حالم از پدرم بهم خوردددد

من من الان اثاث کشی دارم با وجود اینکه حامله م و نمیتونمم کاری بکنم هیچکس نیومده کمکم همینطور وسایلم ...

خدا شاهده وقتی مجرد بودم پدرم داشت خونشو بازسازی میکرد پول برای کارگر کم آورد 

فک کن من اون موقع ۴۰کیلو بودم بعد فرقون ماسرو من میکشیدم از پله ها بالا 

بعد مادرم حالا ک باردارم حتی ی زنگم نزده

حتی گفت الهی سر زا بمیری

من من الان اثاث کشی دارم با وجود اینکه حامله م و نمیتونمم کاری بکنم هیچکس نیومده کمکم همینطور وسایلم ...

حتی با کلنگ کف خونرو من میکندم خدا شاهده تمام دستام زخم شده بود

ب موسی بن جعفر 

الهی مادرم و پدرم ب بدترین شکل ممکن بمیرن ک انقد بی عاطفه آن و فقط زاییدن

اسی من اگه بگم ی کتابی میشه


عزیزم،الهی خدا کمکت کنه،خیلی سخته میفهمم،همیشه میگم خوش بحال اونایی که خانواده خوبی دارن که همراهن.

من عاشقت شدم.یه عشق زمینی .عشق ادمیزاد به ادمیزاد.
عزیزم،الهی خدا کمکت کنه،خیلی سخته میفهمم،همیشه میگم خوش بحال اونایی که خانواده خوبی دارن که همراهت.

من ک حسرت خیلی چیزارو دارم

خوشبحال اونایی ک خانواده خوبی دارن

واقعا ی نعمته

حتی با کلنگ کف خونرو من میکندم خدا شاهده تمام دستام زخم شده بود ب موسی بن جعفر  الهی مادرم و ...

نه قشنگمممم نفرین نکن...

حالت رو میفهمم ولی نفرین نکن...

تو اجرش رو میبینی ایشالا...

دخترکی شاد در من می‌زیست...که چونان شاپرک، به این‌سو و آن‌سو میپرید...خیال پرواز داشت... و آرزوی پروریدن نسلی...پر از غصه شد...از رویاهایش دست کشید...هنوز پا به سن نگذاشته بود که پیر شد...پولکِ بال‌هایش ریخت... پَرپَر شد...
منم برام پیش اومد این داستان. تنها عشقم فقط بچمه. ننه بابا فکر خودشونن بیشتر

دقیقا خیلی بی عاطفه آن

فقط میخوان بکنن از آدم

پول جهان و خودم دادم

پول کادویی ک سر عقد دادند خودم دادممممم

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز