منظور منم از تاپیکم همین بود
کدوم عشق؟مگه خودمون چلاقیم؟مگه نمیتونیم پول دربیاریم خرج کنیم؟لااقل توی خونه بابا دورمون شلوغ بود،اینجوری باید بشینیم توی خونه تکو تنها بپوسیم!
این چه عشقیه که ازمون یه افسرده و دلمرده میسازه؟
من ازش دورم،هنوزم توی خونه خودمون نرفتیم!قراره برم توی غربت،نمیخوام همیشه تنها باشم!یا خوابه یا سرکاره!
میگه درست میشه میگه برای تو کار میکنم!میگم نمیخوام همش کار کنی،عروسی نخواستم که زیر بار بدهی نره پس بیخود میکنه برام وقت نذاره
این عشق نیست بذار بگن هست
من بابت تک تک ثانیه هایی که تو شهر غریب تنها موندم از همسرم نمی گذرم چون جوونیم و تمام حسای خوبی که میتونستم تجربه کنم رفت پای کار کردن شوهرم
اگه کسی عاشق باشه منم که از همه چیم دارم می گذرم وگرنه اون که داره وظیفشو انجام میده
ببین قبل ازدواج یه حرفایی میزد
مثلا میگفت با هم کار میکنیم زندگی مون رو می سازیم چون ما همکار بودیم ولی فردای عروسی زد زیر حرفش و من خونه نشین شدم
میگفتم شهر غریب سخته زندگی میگفت خودم همه کست میشم نمی ذارم آب تو دلت تکون بخوره
میگفت انقد زندگی راحت و پر تفریحی برات می سازم که وقت نکنی به غریبی فکر کنی
کاش اون موقع صداش رو ضبط میکردم
ما تو دوتا شهر مختلف بودیم ولی وابسته به یه شرکت تو جلسه ها یکی دو بار همو دیده بودیم من نمیشناختمش اصلا ولی هیچ لزومی نمی دیدم بخواد دروغ بگه فقط اینا نبود تقریبا همه چی و دروغ گفته بود دارایی اخلاق خانواده روابط و ...
من مقصر بودم که رو هوا باورش کردم
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
24 ثانیه پیش
25 ثانیه پیش
26 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
