2777
2789
عنوان

احساس خفگی

3040 بازدید | 45 پست

بچه ها یه مشکل عجیب دارم.من یه شب حالم بد شد یه حالت شبه پانیک .بعد از اون شب همش فکر می کردم دارم خفه میشم.فوبیا غذا خوردن داشتم حالا اون خوبه فوبیا قورت دادن آب دهان دارم.وقتی حواسم نیست خوبه.حواسم باشه ....

حالا نظرتون چیه؟کسی بوده اینطوری بوده باشه؟؟؟؟؟

بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

برو روانپزشک عزیزم❤ الان ترس از غذا خوردن داری یا ترس از خفه شدن؟

وای آخه جون.من والا دولپی می خوردم.بعد معدم یه کم مشکل پیدا کرده بود نمی دونستم گلوم خلطی بود بعد بعد ازدواج یه شب یه حالت بدی شدم چون نمی دونستم چیه خیلی ترسیدم بعد اون موند روم آقا چه معده دردهایی البته قبل اون پنیک ،مشکل رفلاکسو فک کردم سرطانه و بعد یه مدت وسواس فکری داشتم و ترسیده بودم بعدش که دکتر گفت رفلاکسه قرص داد ولی من از شدت اضطراب اون فکرا اونجوری شدم بعد معدم کلا داغون بود تا ۴پنج ماه .احساس تنگی نفس.اضطراب و...خدابدونه چی کشیدم.الان بهترم ولی فوبیا قورت دادن آب دهن دارم می دونم هیچی تو گلوم نیست ولی ...حالا موندم چه کار کنم.شبا بیشتره ولی همش باید حواس خودمو پرت کنم وگرنه عین دیوونه ها تب دهن قورت می دم که ببینم می‌ره پایین یا نه بعد گلوم خشک میشه و زبونم خشک میشه بعد خب طبیعی های دهان دیر می‌ره پایین بعد می ترسم.من ۸کیلو کم شدم البته چون کمتر غذا می خورم.گفتم شاید یکی تجربه ی منو داشته بتشه

منم مثل توام تازه من بدترم. بعضی وقتا یادم میره نفس بکشم چندثانیه بالا پایین میپرم

گلم اون اوایل منم بودم ولی یه بار با دستگاه اوکسی متر اکسیژن خونمو گرفتم دیدم اااا اکسیژن که کامله پس ریه هام سالمه.ولی خیلی سخته ببین مثلا فوبیای سگ تا سگ نبینی نیست ولی این همیشه هست یه شبایی که استریو زیاده گلم منقبض میشه دیگه اون میشه نور علی نور.صبحا خیلی خوبم شب نه

وای آخه جون.من والا دولپی می خوردم.بعد معدم یه کم مشکل پیدا کرده بود نمی دونستم گلوم خلطی بود بعد بع ...

نوشته هات پشت و رو برام اومده

دوباره ارسال میکنی ؟🌷

آرامش در قلبی است که در تصرف خدا باشد 💙
نوشته هات پشت و رو برام اومده دوباره ارسال میکنی ؟🌷

وای آخه جون.من والا دولپی می خوردم.بعد معدم یه کم مشکل پیدا کرده بود نمی دونستم گلوم خلطی بود بعد بعد ازدواج یه شب یه حالت بدی شدم چون نمی دونستم چیه خیلی ترسیدم بعد اون موند روم آقا چه معده دردهایی البته قبل اون پنیک ،مشکل رفلاکسو فک کردم سرطانه و بعد یه مدت وسواس فکری داشتم و ترسیده بودم بعدش که دکتر گفت رفلاکسه قرص داد ولی من از شدت اضطراب اون فکرا اونجوری شدم بعد معدم کلا داغون بود تا ۴پنج ماه .احساس تنگی نفس.اضطراب و...خدابدونه چی کشیدم.الان بهترم ولی فوبیا قورت دادن آب دهن دارم می دونم هیچی تو گلوم نیست ولی ...حالا موندم چه کار کنم.شبا بیشتره ولی همش باید حواس خودمو پرت کنم وگرنه عین دیوونه ها تب دهن قورت می دم که ببینم می‌ره پایین یا نه بعد گلوم خشک میشه و زبونم خشک میشه بعد خب طبیعی های دهان دیر می‌ره پایین بعد می ترسم.من ۸کیلو کم شدم البته چون کمتر غذا می خورم.گفتم شاید یکی تجربه ی منو داشته بتشه

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792