ببین میگه تو دو حالت رها شدگی به وجود میاد. یکی اگه تو بچگی پدر یا مادر یهو بچه رو رها کرده باشن یا اینکه خیلی بهش چسبیده باشن.
من بچگیم بابام ماموریت های خیلی طولانی میرفت مننم هر سری گریه و زاری ... فکر میکردم برای همیشه رفته. حالا دکترم میگفت پدرت باید مطمن ات میکرده که برمیگرده.
حالا الان با این سن و سال من هنوز به آدمای اطرافم وابسته ام همممش ترس اینو دارم که نکنه برن و ترکم کنن :(
امروز به من میگفت ببین اون آدمی که وابسته اش شدی چی به تو میده؟ چه احساسی میده بهت؟ اونوقت سعی کن خودت اونو به خودت بدی.
مثلا اگه همش بهت میگه تو خوشگلی و تو بخاطر این توجه اش وابسته اش شدی یعنی تو به خوشگلیت اعتقاد نداری و برای باورش تایید بقیه رو میخوای.
ولی من هرکاری میکنم نمیتونم حسی دربیارم انقدر که ما همش دعوا داشتیم همییشه :(
کتاب بازی ها رو حتما بخون
"بازی یه سری رفتار سازمان یافتس که بر طبق یک برنامه مشخص برای رسیدن به یه نتیجه مشخص پیش میره"
شما فقط میگردی با اونایی که نمیتونن باهات همیشه بمونن دوست میشی، تا ولت کنن، تا بعد هم تو اون تله گیر کنی، هم ناخوداگاهت بازی رو کامل کنه "دیدی هیچکی منو دوست نداره؟ "
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
