از ی طرف کارهای خونه خودمم خیاطم پسرم سوم دبستانیه اصا دل ب درس ومشق نمیده پدرم در میاد تا ی ورق درس میدم بهش باهزار ادا واصول ومصیبت از کارو وقتم میزنم آخرش هم هیچی خودمم حال جسمانی و روحیم تعریفی نداره از ی طرف دیگ هم شوهرم خیلی کثیف و شلخته هس هم پسرم خودمم وسواس فکری دارم دیگ صبرم ته کشیده مثل کنیز کارمیکنم ی ساعت خونرو تمیز نمیذارن بمونه این چ زندگی آخ ده دقیقه برا خودم وقت ندارم😭😭😭😭
اووف عزیزممم
زندگیو سخت نگیر گلم
عزیزم ب شوهرت بگو کمکت کنه
زندگی همینه کاریش نمیشه کرد
فقط یه پسرکلاس سوم داری؟
بنظرم با پسرتون حرف بزنین بهش بگین که تو الان بزرگ شدی باید به من کمک کنی برای ایندت درس بخونی با همسرتونم حرف بزنین و مشکلتون و بهش بگین
این چ زندگیه آخ باز مدرسه میرفتن ی تایمی راحت بودیم الان پدرمو درآورده دلمم نمیاد بزنمش یا سرش داد بزنم میریزم تو خودم ولی دیگ ظرفیتم پر شده دلم میخاد یکی هم برامن چایی بریزه و ازم تشکر کنه بگه خسته نباشی بسته دیگ یکمم استراحت کن یکی باش برام سوپ بپزه دلم پره هیشکی نیس ب فکرم باش😔😔😔
ب شوهرم میگم بهش بر میخوره میگ ازصبح تاشب جون میکنم وتو ازم توقع زیادی داری تازه قهرهم میکنه پسرم نمیتونم بفهمم چشه تازگیا اصا ب حرفم گوش نمیده قبلا ک ناراحتیمو میدید ب دستوپام میپیچید اما الان خیلی بی تفاوت شده اصا برا حرفهام ارزشی قایل نیس اصا گوش نمیده انگار کلا حواسش جای دیگست
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
1 ثانیه پیش
1 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
