2777
2789
عنوان

عفونت سزارین

| مشاهده متن کامل بحث + 715 بازدید | 42 پست
باید هرروز حموم بری با اب و شامپو بچه بشوریش بعدش با سشوار خشکش کنی لباس نخی بپوشی مراقبت نکردی چرا

خیلی مراقبت کردم عزیزم هر روز دوش می‌گرفتم خشک و خنک نگه میداشتم فقط دیروز خوابم برده بود مامانم دوتا پتو انداخته بود روم گرم شده بیدار شدم دیدم میسوزه بعدشم که قرمز شد شستمم دیگه فایده نداشت 

الان که دارم اینو برات می‌نویسم، کاملاً رایگانه، ولی واقعاً نمی‌دونم تا کی رایگان بمونه!
من و دخترم بدون حتی یه ریال هزینه، یه ویزیت آنلاین از متخصص حرفه‌ای گرفتیم. کامل بدنمون رو آنالیز کرد، تک‌تک مشکلات رو گفت و راه‌حل داد.

خودم کمر و گردنم خیلی مشکل داشت، دخترم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت… و باورت میشه؟ همه‌ش رو درست کردیم!

اگه تو یا یکی از عزیزات مشکلات اینجوری دارید، همین الان تا دیر نشده نوبت ویزیت 100% رایگان و آنلاین از متخصص بگیرید.

خیلی مراقبت کردم عزیزم هر روز دوش می‌گرفتم خشک و خنک نگه میداشتم فقط دیروز خوابم برده بود مامانم دوت ...

پس هیچی نیست سوزشش بخاطر عرقیه که کردی

واقعا سزارین اولت شکمتو باز کردن بازم😭😭

جای بخیه هام درد گرفت😑

از عاشقان آناناس🍍🍍🍍
آره اکثرا گفتن عفونته میترسم میرم یه دکتر دیگه نشون میدم 

نه عزیزم ترس چی برو دس دس نکن فردا اخرهفتس همه جا تعطیل من خودم دوماهه سز شدم بعد ۴۰روز رفتم پیش دکتر دیگه نشون دادم

در یک شب از شب های زیبا خدا تورا در دستانمان قراررداد و مارو لایق تو دانست از ان پس تو به زندگیمان رنگ ومعناو مفهوم دادی...پسرمون دارا عشق زندگیه مامانو باباش   یه مردادیه جذاب   
پس هیچی نیست سوزشش بخاطر عرقیه که کردی واقعا سزارین اولت شکمتو باز کردن بازم😭😭 جای بخیه هام درد ...

  چندین بار باز کردن روزی سه بار داخل زخم و شستشو میدادن میتراشیدن داخل زخم و بدون بی حسی یا چیزی از درد زیر دستشون بیهوش میشدم دفعه آخر بعد بیست و یک روز بخیه هارو کشید اومدم خونه بعد چهار روز دوباره عفونت کرد  من که گریه میکردم دیگه نمیام بیمارستان شوهرم خودش و میزد مامانم یه طرف حالش بد شده بود همه میگفتن دیگه خوب نمیشه اینقد حالم بد بود نوزادی پسرمو ندیدم اصلا بعدشم ناخواسته باردارشدم رفتم سقط کنم گفتن سه ماهش شده سقط کنی درد می‌کشه جنین هم ترسیدم از گناهش و دلم نیومد اما کل بارداری همش کابوس دیدم یه شب راحت نخوابیدم بعدشم بایه ترسی رفتم اتاق عمل اومدم اینقد شکمم و چسب زدم بالا بمونه یه وقت نیوفته رو بخیه عرق کنه تمام شکمم شد تاول اخرم این جوری شد الان از ترس همه بدنم میلرزه

ممنون عزیزم واسه ساعت پنج یه دکتر دیگه نوبت گرفتم میرم نشون میدم 

انشالا چیز خاصی نیس 

در یک شب از شب های زیبا خدا تورا در دستانمان قراررداد و مارو لایق تو دانست از ان پس تو به زندگیمان رنگ ومعناو مفهوم دادی...پسرمون دارا عشق زندگیه مامانو باباش   یه مردادیه جذاب   
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792