دیدم بحث چیز های جدید خریدین و عکس گذاشتن داغه

مدیر استارتر

عضویت: 1399/06/23

تعداد پست: 269

من خودم رژ و گیره مو کیف بابلیس و...اینا خریدم

1399/07/08

|

21:36

mahboooobeh5

عضویت: 1398/12/20

تعداد پست: 16115

هیچیییی نخریدم😭نرفتم بازار😭

دیگه سیمکارت ندارم😐 توی تاپیکای سیاسی من دیگه حرف نمیزنم🤐🥺🌺🍃🍃درویشی تهی‌ دست از کنار باغ کریم خان زند عبور می‌کرد. چشمش به شاه افتاد و با دست اشاره ای به او کرد. کریم خان دستور داد درویش را به داخل باغ آوردند. کریم خان گفت: «این اشاره های تو برای چه بود؟»درویش گفت: «نام من کریم است و نام تو هم کریم و خدا هم کریم. آن کریم به تو چقدر داده است و به من چی داده؟»کریم خان در حال کشیدن قلیان بود. گفت: «چه می‌خواهی؟»درویش گفت: «همین قلیان، مرا بس است.»چند روز بعد درویش قلیان را به بازار برد و قلیان بفروخت. خریدار قلیان کسی نبود جز فردی که می‌خواست نزد کریم خان رفته و تحفه برای خان ببرد، که از قلیلن خوشش آمد و آن را لایق کریم خان زند دانست. پس جیب درویش پر از سکه کرد و قلیان نزد کریم خان برد. چند روزی گذشت. درویش جهت تشکر نزد خان رفت. ناگه چشمش به قلیان افتاد و گفت:«نه من کریمم نه تو. کریم فقط خداست، که جیب مرا پر از پول کرد و قلیان تو هم سر جایش هست.»🍃🌺🍃 امضامو هفته‌ای یکبار بروز میکنم🤗😍

1399/07/08

|

21:36

خاکستری74

عضویت: 1398/11/16

تعداد پست: 7163

چیزی ندارم اهل خرید های زیاد والکی نیستم....

فکرلمس کردن دستات یه سرانجام محاله......💔.کاش بیای بخوابم قسم میخورم برای همیشه بخوابم..............

1399/07/08

|

21:36

مدیر استارتر

عضویت: 1399/06/23

تعداد پست: 269

من ک جدیدا چیزی نخریدم خونه بودم 😔😐

اینترنتی بخر

1399/07/08

|

21:36

مدیر استارتر

عضویت: 1399/06/23

تعداد پست: 269

هیچیییی نخریدم😭نرفتم بازار😭

اینترنتی بخر عزیزم

1399/07/08

|

21:36

مدیر استارتر

عضویت: 1399/06/23

تعداد پست: 269

چیزی ندارم اهل خرید های زیاد والکی نیستم....

🥰

1399/07/08

|

21:37

mahboooobeh5

عضویت: 1398/12/20

تعداد پست: 16115

اینترنتی بخر عزیزم

وقتی هیچجا نمیرم لباس میخوام چکار😢

دیگه سیمکارت ندارم😐 توی تاپیکای سیاسی من دیگه حرف نمیزنم🤐🥺🌺🍃🍃درویشی تهی‌ دست از کنار باغ کریم خان زند عبور می‌کرد. چشمش به شاه افتاد و با دست اشاره ای به او کرد. کریم خان دستور داد درویش را به داخل باغ آوردند. کریم خان گفت: «این اشاره های تو برای چه بود؟»درویش گفت: «نام من کریم است و نام تو هم کریم و خدا هم کریم. آن کریم به تو چقدر داده است و به من چی داده؟»کریم خان در حال کشیدن قلیان بود. گفت: «چه می‌خواهی؟»درویش گفت: «همین قلیان، مرا بس است.»چند روز بعد درویش قلیان را به بازار برد و قلیان بفروخت. خریدار قلیان کسی نبود جز فردی که می‌خواست نزد کریم خان رفته و تحفه برای خان ببرد، که از قلیلن خوشش آمد و آن را لایق کریم خان زند دانست. پس جیب درویش پر از سکه کرد و قلیان نزد کریم خان برد. چند روزی گذشت. درویش جهت تشکر نزد خان رفت. ناگه چشمش به قلیان افتاد و گفت:«نه من کریمم نه تو. کریم فقط خداست، که جیب مرا پر از پول کرد و قلیان تو هم سر جایش هست.»🍃🌺🍃 امضامو هفته‌ای یکبار بروز میکنم🤗😍

1399/07/08

|

21:37

مدیر استارتر

عضویت: 1399/06/23

تعداد پست: 269

وقتی هیچجا نمیرم لباس میخوام چکار😢

مگع فقط لباسه؟یک جورابی یک گیره مویی یک لباس برای تو خونه

1399/07/08

|

21:38

روان0نشناس

عضویت: 1399/03/07

تعداد پست: 2632

ما یه کیسه برنج و پاپ کورن و پنیر خریدیم!!!!دیدم ممکنه بگن عکسا نتیه داری پز میدی تاپیک نزدم

همه از نیسان میترسن من از ریپلای بدون لایک!اگه پست من کمکتون کرد ممنون میشم یه صلوات واسه مامانم بفرستید

1399/07/08

|

21:38

3 نفر لایک کرده اند ...

برفکی

عضویت: 1397/09/02

تعداد پست: 13307

من کلی چیزا گوگولی خریدم. حسش نیست برم عکس بگیرم

1399/07/08

|

21:38

mahboooobeh5

عضویت: 1398/12/20

تعداد پست: 16115

مگع فقط لباسه؟یک جورابی یک گیره مویی یک لباس برای تو خونه

دارم برای توی خونه

دیگه سیمکارت ندارم😐 توی تاپیکای سیاسی من دیگه حرف نمیزنم🤐🥺🌺🍃🍃درویشی تهی‌ دست از کنار باغ کریم خان زند عبور می‌کرد. چشمش به شاه افتاد و با دست اشاره ای به او کرد. کریم خان دستور داد درویش را به داخل باغ آوردند. کریم خان گفت: «این اشاره های تو برای چه بود؟»درویش گفت: «نام من کریم است و نام تو هم کریم و خدا هم کریم. آن کریم به تو چقدر داده است و به من چی داده؟»کریم خان در حال کشیدن قلیان بود. گفت: «چه می‌خواهی؟»درویش گفت: «همین قلیان، مرا بس است.»چند روز بعد درویش قلیان را به بازار برد و قلیان بفروخت. خریدار قلیان کسی نبود جز فردی که می‌خواست نزد کریم خان رفته و تحفه برای خان ببرد، که از قلیلن خوشش آمد و آن را لایق کریم خان زند دانست. پس جیب درویش پر از سکه کرد و قلیان نزد کریم خان برد. چند روزی گذشت. درویش جهت تشکر نزد خان رفت. ناگه چشمش به قلیان افتاد و گفت:«نه من کریمم نه تو. کریم فقط خداست، که جیب مرا پر از پول کرد و قلیان تو هم سر جایش هست.»🍃🌺🍃 امضامو هفته‌ای یکبار بروز میکنم🤗😍

1399/07/08

|

21:38

مدیر استارتر

عضویت: 1399/06/23

تعداد پست: 269

ما یه کیسه برنج و پاپ کورن و پنیر خریدیم!!!!دیدم ممکنه بگن عکسا نتیه داری پز میدی تاپیک نزدم ...

خخخ دوس داری بفرست

1399/07/08

|

21:39