تو یه ساختمونیم. شوهرم قبل ازدواج خیلی میرسید بهشون. الانم وقتی پدرشوهرم حقوقش نرسیده به ماه تموم بشه 500 یا 600 میزنه به حسابش. عید قربون گوسفند خرید کاملشو دادیم اونا مهمونی دادن بچه ها رو. شوهرم پولشون ازشون نخواسته اوناهم نمیگن بیاین پولتون.همش تیکه میندازن یبار زن باباش گفت قبل ازدواج کله پاچه میگرفتی میخوردیم دیگ ازدواج کردی نمیگیری بعد شوهرم رفت خرید برد خونشون البته همه بچه ها میان میخورن. یبار شام رفتیم خونشون برادرشوهرم (مجرد )و خواهر شوهرم (متاهل ) در و باز کردیم تو بریم ی دعوایی راه انداختن با شوهرم سر خبرچینی خواهر شوهرم بود البته.هر چی از دهنشون در اومد گفتن به شوهرم دیدم بی احترامی میکنن این بار اولشون نبود. رفتم خونمون. چیزی هم نگفتم. شوهرم ازشون بزرگتره.خلاصه الان 4 ماه میشه خواهرشوهرم ببینم سلام میدم بهش ولی دیگ زنگ نمیزنم حالشو بپرسم . ولی با برادر شوهرم نه. پدرشوهرمو و یا زن باباشو ببینم سلام میدم. تازگیا پدرشوهرم منو میبینه پشتشو میکنه بهم خانوادم بیاد دم در سلام نمیده یا با سر سنگینی سلام میده. موندم من چه کار اشتباهی کردم خوبه دیدم دعوا میکنن رفتم خونم تا دخالت نکرده باشم. اینم بگم زن باباشون همیشه میومد واحدمون ولی از اون دعوا دیگ نمیاد. درحالیکه ما با اونا مشکلی نداشتیم.حتی صبح ها که میرم سرکار با ماشینمون اونم میبریم میرسونیم سرکارش خیاطی. من وقتی دیدم سرسنگین شدن منم سرسنگین شدم. حالا امروز دیدیم خودش داره میره سرکار شوهرم گفته کجا گفته دیرم میشه دیگه از امروز خودم میرم. احساس میکنم شاید بخاطر سر سنگین شدن من باشه؟؟ بخدا از اون روز 4 ماهه اصلا ن زنگی نه خبری ازمون گرفتن با اینکه تو ی ساختمونیم. اصلا به روی خودشون نمیارن دعوا شده اصلا نمیگن اشتباه از برادرشوهرم بوده خب پدرشوهرم بزرگه میتونه بچه ها رو اشتیشون بده ولی اصلااااا. این برخوردشونم منو اذیت میکنه تا بخوامم مثل خودشون رفتار کنم اینجوری میکنن