خواهرم با مردی ازدواج کرد که نه خودش روی اسایش و خوشی دید نه به طبع اون ما رنگ خوشی ، جلوی اون ازدواج رو می گرفتم ، گرچه اون موقع اون تظر رو گفتم و قبل از بچه اصرار کردم حدا شن ولی چون کوچیک بودم کسی قیول نکرد ، زمان به عقب بر می گشت ، جلوی ازدواج رو می گرفتم