به خدا بعضی جاها مقصر واقعا مقصر اصلا یه کارایی میکنه ها منم میگم بهش که مامان کار اینجات زشت بود شروع میکنه نفرین کردن با اینکه دوسش دارم ولی دیگه نمیخوام برم خونش به خدا همه کاری براش میکنم وظیفمه بیشتر حقوقم براش خرج میکنم ولی این دفعه دیگه دلمو واقعا شکسته
مثلا جلو داماد یه خرده خودشو نگه نمیداره شوهرمم کارای مامانمو میکوبونه تو سرم .شوهرم جلوی اونا همیشه میخنده شاد بعد که به مامانم میگم مامان نکن مبگه شوهر تو خوبه .دیروز وسط خیابون شروع میکنه داد کشیدن همه هم نگاه کردن گفتم مامان یواش صحبت کن شروع کرد نفرین کردن