من خونه پدر شوهرم بودم شوهرم صدام زد رفتم تو اتا پیشش همینجوری حرف میزدیم همسری یهو منو بوسید از شانس بد ما همون موقع پدر شوهرم اومد تو اتاق و حسابی خجالت کشیدم😂😂😂😂یه دفعه دیگه هم همون رفته بودن بیرون شهر ما دولت برنامه داشتیم😂ولی زودی برگشتن من صدایی در شنیدم رفتم تو کمد دیواری لباس بپوشم😂😂😂😂الفراررر
الان لحاف تشک ها پهن میشه 😂😂😂😂
چه جوری تونستی تو کمد دیواری لباس بپوشی 😕
گزااااارش چون دلم آب میشهههههه
یا خدا 😂😂من مجردم 🥺نگاه موکونم
باگردن کبودتوخونه رژه میرفتم
خخخخخخخ
متاسفانه دوران عقد من برخلاف همه خیلی بد بود و خاطرات خوب زیاد ندارم ،،اصلا خوش نگذشت وسخت گذشت ،،بدترین دوران عمرم بود
من سینگل یه گوشه میشینم میخونم دلم اب شه اشکال نداره؟🥺🤧
به اینها میگید خاطره خوش؟؟؟؟؟؟؟؟؟!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
😂😂😂😂😂 من خودم یاد ندارم ولی زنداییم دو تا در خونه داره هر دوش هم کلا بازه مادره من بنده خدا گسر داییم گفته بود بیا عمه منو بیدار کن هی صدا میزده مادرم می‌رفته داخل کسی هیچی نمیگفتم گفت رفتم تو دیدم عروس دایی داره لخت اینور اونور میپره منم پریدم بیرون🤣🤣🤣
نامزدم به مامانش گفت وای دیشب نخوابیدم تا ساعت پنج بیدار بودم
مامانش سریع برگشت رو به من توام بیدار بودی؟
خیلی ضایع بود😠
ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیستجدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
