2777
2789
عنوان

داستان واقعی زندگی....

| مشاهده متن کامل بحث + 4188 بازدید | 153 پست

بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

یاعلی:

نه این ابلهانه ترین کار دنیاست من نباید عاشق بشم چوووون تهش ضربه میخورم

کی اخه حاضره بامن??????

قرارمون چی شد  که بی قرار قرار هم باشیم   حسین هرچی که پیش اومد    باید کنارهم باشیم    من رویه خاک وتو سوار مرکبی    من تویه قلب تو     اما تو چشم زینبی     آهسته تر برو بزار منم باهات بیام    حسین دیگه نمیکشه پاهام که پا به پات بیام    کجا میخایی بری  حسین این دم اخری چقدر    شبیه مادری

یاعلی:

شب موقعه خواب خیلی فکر کردم وااای من ناخاسته عاشقش شده بودم حرفهاش نگاههاش بویه عطرش و.....

با یه روز نیومدنش اینقدر دپرس شدم اگه ازدواج کنه.... حالم خیلی بد بود باید هرجوری شده عشقشو از دلم بیرون کنم

قرارمون چی شد  که بی قرار قرار هم باشیم   حسین هرچی که پیش اومد    باید کنارهم باشیم    من رویه خاک وتو سوار مرکبی    من تویه قلب تو     اما تو چشم زینبی     آهسته تر برو بزار منم باهات بیام    حسین دیگه نمیکشه پاهام که پا به پات بیام    کجا میخایی بری  حسین این دم اخری چقدر    شبیه مادری

یاعلی:

باید از فردا سعی کنم حتی نگاهشم نکنم تا جایی که میشه باهاش همکلام نشم و.... وـ.....

فردا مصمم وارد اتاق شدم  زودتر از من اومده بود تا منو دید با لبخندی بلند شد وسلام کرد همیشه با لبخند جوابشو میدادم ولی اینبار فقط به سلامی بسنده کردم سریع رفتم پشت میزم چادرمو دراوردم تا زدم ونشستم سعی میکردم کمتر وکمتر بهش نگاه کنم... ولی انگار آقایه سلیمی متوجه نبود خیلی راحت حرف میزد ومن سعی میکردم جوابهاو خلااصه کنم



چقدر سخت بود عاشق بودن ولی از عشق فرار کردن😔

قرارمون چی شد  که بی قرار قرار هم باشیم   حسین هرچی که پیش اومد    باید کنارهم باشیم    من رویه خاک وتو سوار مرکبی    من تویه قلب تو     اما تو چشم زینبی     آهسته تر برو بزار منم باهات بیام    حسین دیگه نمیکشه پاهام که پا به پات بیام    کجا میخایی بری  حسین این دم اخری چقدر    شبیه مادری

اسی رفتی؟

 یارو از کلاهش خرگوش در میاره، بعد من نتونستم یه گوساله رو از قلبم دربیارم                                             خدایا صبری که دادی به دردی که دادی نمیخوره                 99/9/9 ی خبر خوب بهم میدن       خــُدایــا  حــواســت  هصــ؟صــدای  هِق  هِق  گــریــع  هام  عــز  هَمــون  گــلــویــی  مــیــاد  ڪــِ  تــو  عــز  رگــش  بــع  مــن  نــزدیــڪــتــریــ..!  
یاعلی: باید از فردا سعی کنم حتی نگاهشم نکنم تا جایی که میشه باهاش همکلام نشم و.... وـ..... فردا مص ...

خیلی جذاب شد بگو دیگه

نرسیدم به چیزایی ک میخواستم قانون جذب رو میگم 😉پیرو قانون جذب منم 9/9/99پنج تا النگو طلا دستمه با یه سرویس هم گردنم و..❤❤خواهشن لطفن تاپیکای دعوا منو صدا کنین خیلی دوس دارم خب😊eliimmm69 سابق هستم😊
خیلی جذاب شد بگو دیگه

فقط به خاطر شماها دپرس شدم هیچکی نیس

قرارمون چی شد  که بی قرار قرار هم باشیم   حسین هرچی که پیش اومد    باید کنارهم باشیم    من رویه خاک وتو سوار مرکبی    من تویه قلب تو     اما تو چشم زینبی     آهسته تر برو بزار منم باهات بیام    حسین دیگه نمیکشه پاهام که پا به پات بیام    کجا میخایی بری  حسین این دم اخری چقدر    شبیه مادری
خانوما حاضری نزدید اسی ناراحت شد رفت کلا

آره واقعا خودم تنها توتایپیک واس خودم فقط مینویسم بابا واقعیه ارزش داره خوندنش

قرارمون چی شد  که بی قرار قرار هم باشیم   حسین هرچی که پیش اومد    باید کنارهم باشیم    من رویه خاک وتو سوار مرکبی    من تویه قلب تو     اما تو چشم زینبی     آهسته تر برو بزار منم باهات بیام    حسین دیگه نمیکشه پاهام که پا به پات بیام    کجا میخایی بری  حسین این دم اخری چقدر    شبیه مادری

یاعلی:

چندتا برگه رو اورد رویه میزم کگذاشت رو. میزم وداشت واسم توضیح میداد درمورد کارم ومن محو بویه عطرش

تن صدای مردانش

وحتی دستهاش که با خودکاری رویه برگه ها میلغغزید انگار کر شده بودم اصلن متوجه توضیحش نبودم فقط هیبت صدایه مردونش بود که از هر موسییقی واسم دلنشینتر بود

کور شده بودم نوشته هایه برگه. هارو نمییدیدم ولی تمام نگاهم به دستهای مردانه اش بود

باصدایه خانم اصلانی حواستون هست چی میگم به خودم اومدم بله گوش میدم

لبخندی زد انگار حواستون امروز جایه دیگه اییه چیزی شده

چقدر لبخندش زیبا بود چقدر. صورتش با اوون ته ریشش جذاب به نظر میرسید

گفت خوب پس حتما انجام بدین ورفت پشت میزش

قرارمون چی شد  که بی قرار قرار هم باشیم   حسین هرچی که پیش اومد    باید کنارهم باشیم    من رویه خاک وتو سوار مرکبی    من تویه قلب تو     اما تو چشم زینبی     آهسته تر برو بزار منم باهات بیام    حسین دیگه نمیکشه پاهام که پا به پات بیام    کجا میخایی بری  حسین این دم اخری چقدر    شبیه مادری

خب

نرسیدم به چیزایی ک میخواستم قانون جذب رو میگم 😉پیرو قانون جذب منم 9/9/99پنج تا النگو طلا دستمه با یه سرویس هم گردنم و..❤❤خواهشن لطفن تاپیکای دعوا منو صدا کنین خیلی دوس دارم خب😊eliimmm69 سابق هستم😊

خوابین‽

قرارمون چی شد  که بی قرار قرار هم باشیم   حسین هرچی که پیش اومد    باید کنارهم باشیم    من رویه خاک وتو سوار مرکبی    من تویه قلب تو     اما تو چشم زینبی     آهسته تر برو بزار منم باهات بیام    حسین دیگه نمیکشه پاهام که پا به پات بیام    کجا میخایی بری  حسین این دم اخری چقدر    شبیه مادری
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778

جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته

2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز