من آدمه حساس و خشكى هستم از به طرف مادر شوهرم يه زن بيش از حد چرب زبون دورو،پرو،و اونقد زياد حرف ميزنه و خودشو بچهاشو همش تعريف ميكنه و از جايى ميگه كه منو حرص بده،الان كه من باردارم خودش ميدونه حساستر شدم از يه طرف هم شرايط جورى شده زياد ميبينيمش از وقتى مارو ميبينه شروع نيكنه يكسره به قربون صدقه رفتنه شوهرم ، هى ميگه هى ماساژش ميده دستشو ميكشه تو سرش هى تعريف ميكنه هى قربون صدقه ميره بعد نگاه ميكنه با منظور تو صورته من ،،اگه هم لگم بسه بدترش ميكنه يعنى آدمه فوق العاده لجبازيه،،الان نميدونم چى بگم يا چيكار كنم دست از اين كارش برداره چون وقتيم زايمان كنم مياد ميشينه بالا سرم كارش ميشه همين فقط حرصم ميده،يه راحلى بدين دهنشو ببندم
بی محلی
چقد بچس
من متوجه نشدم از قربون صدقه رفتن واسه پسرش ناراحتین؟
اصلا برات مهم نباشه
بی محلش کن
اگه قصدش اذیت شما باشه
بفهمه حساسی و اذیت میشی بدتر میکنه
بچشه خب چی می تونی بگی حرص نخور بذار کارشو بکنه
وا خب ب شوهرت بگو خوشم نمیاد اینهمه بچسبه بهت مامانت
عزیزم الان که بارداری خودتو مشغول کارایی کن که دوس داری و به چیزایی که اذیتت میکنن توجه نکن و بی محلی کن
سعی کن از بارداریت لذت ببری وقتی تو توجه نکنی همه چی واست عادی میشه
پدر شوهر هم داری؟ مادرشوهرت با پدرشوهرت رابطش چجوریه؟ اونو هم تحویل میگیره همین قدر؟
یه جوری نشون بده که انگار برات مهم نیست
چون بدونه روش این موضوع حساسی بدتر میکنه
کلا نقطه ضعف نده دستش
عجببب
اووووف منم ۸ سال سره این چیزا حرص خوردم . اگه بدونی چیکار میکردن شوهرمو . فقط باهاش نمیخابیدن دیگه . حالم بهم میخوره از فکر کردن به اون روزا . بعد منم بیشتر به شوهرم میرسیدم که از اونا عقب نیوفتم و تو چشم شوهرم باشم . ولی یه زمانی دیگه کم اوردم . الان حس میکنم هیچ احساس درست درمونی بینمون نیست . اون از محبت خانوادش سیراب میشه منم حوصله رسیدن بهشو ندارم مخصوصا با بچه ۷ ماهه . هعععی .
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
20 ثانیه پیش
22 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
