من دختری ۱۸ ساله هستم دو سال پیش در فضای مجازی با پسری که ۷ سال از خودم بزرگ تره وارد رابطه دوستی شدیم با هم بیرون رفتیم برای هم هدیه خریدیم تا کم کم علاقه مند شدیم همون اوایل رابطه بهم گفت که محل زندگیش توی روستاس خب منم چون بهش علاقه داشتم گفتم عیبی نداره که هرکسی یه جایی زندگی میکنه فدای سرت تااینکه الان اومده خواستگاری خانواده من فقط مادرم درجریان ارتباطمون هست اونم فقط درحده چند ماه و اینکه فکر میکند فقط درحده چت کردن و خانواده اقا پسر از اول درجریان هستند الانکه اومده خواستگاری خانوادم اول برای تحقیق رفتند وقتی به محل زندگیش رفتند اومدند و شرط گذاشتند که دختر ما اونجا زندگی نمبکنه اونجا خیلی کم امکاناته و ...که این اقا پسر قبول کرد داخل شهر خونه بگیره با وجود مخالفت خانوادش ولی خانوادم میگن پسر خیلی خوبیه ولی کلا از تیپ و قیافه اش خوششون نمیاد میگن که معلومه دهاتیه به ما نمیخوره نمیدونم بعدن پشیمون میشی مادرم میگه الان عاشقی متوجه نمیشی بعدن میفهمی که دیره منم هردفعه میگم تیپشو میشه عوض کرد خب میگه نمیدونم من که دلم راضی نیست پدرمم زیاد راضی نیست البته خانواده اقا پسر هم زیاد راضی نیستند، میدونم خیلی دوستم داره ولی من وقتی خانوادم این حرفارو میزنند یه شک و دو دلی میاد سراغم میترسم که بعدش پشیمون بشم هعی با خودم میگم تیپشو میشه عوض کرد ولی بازم میترسم فکر به اینکه اگر الان وارد زندگی بشم یه سری محدودیت دارم یا اینکه قبلا این اقا پسر یه رابطه ناموفق داشته میترسم باز دوباره اگر جواب رد بشنوه ضربه بدی بخوره دوستش دارم ولی وقتی اینا میاد تو ذهنم میگم همه چیز دوست داشتن نیست یا نکنه فقط عادت کردم بهش؟؟ وقتی تو دعواها حرف از جدایی میزنیم واقعا هیچکدوممون نمیتونیم تحمل کنیم ولی بازم میترسم از بعد اینکه یه خانواده اشتباه تشکیل بشه نمیدونم چیکار کنم ایا به صلاح که الان تموم بشه ؟؟؟ یا اینکه تیپ و ظاهر زیاد ملاک نیست؟ بین دو راهی گیر کردم