سلام بچه ها من تو ی روستایی زندگی میکنم تو تبریز جمعیتش 7000نفره همه امکانات توش هست کلا با شهر 5 دقیقه فاصله داره از نظر علمیم عینه شهره فقط چون از قبلنا همه عادت داشتن چادر بپون همه چادرین یه چن نفر چادر نمیپوشن تو روستا معمولا بعد دهم همه چادر میپوشن البته من تصمیم گرفتم هیچوقت چادر نپوشم قرار نیست اهالی روستا برا من تصمیم بگیرن شما نظرتون درباره این روستا چیه؟
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.
برون شو ای غم از سینه، که لطف یار میآید / تو هم ای دل ز من گم شو، که آن دلدار میآید /// نگویم یار را شادی، که از شادی گذشتست او / مرا از فرط عشق او ز شادی عار میآید