سلام دوستان . خیلی حالم بده .بیاین تا براتون تعریف کنم .ماجرا از اینجا شروع شد که از شب نهم محرم گفتن که گم شده . یکی میگفت دزدیدنش یکی میگفت فرار کرده . تا اینکه شوهره گفته بود کشتمش انداختمش تو قنات های شهر . رفتن هرچی گشتن پیداش نکردن اینم بگم که ۱۸ سالش بوده و ۵ ماهه حامله بود .