چی بگم
از کجا بگم
دلم میخواد درک شم...دلم میخواد وقتایی ک ناراحتم شوهرم بیشتر کنارم باشه ن فقط تو خوشیام
وقتی میگیم و میخندیم انقد خوبه که...هی قربون صدقه هی امیدواری...ولی کافیه دلخور باشم یا ناراحت ۱۰ درصد مواقع میاد حالمو میپرسه ۹۰ درصد بقیه اونم مثل من میشه بعد من میگم مهم نیستم؟ میگه چرا میگم خب ی کاری کن میگه چیکار؟
میگم همونایی ک تو خوشیا میگیو بگو ...خلاصه ک بحثمون میشه بعد تو ناراحتیام تنها میمونم...خیلی بده این وضع
این موضوع امشبه ولی کلا دلم از همه چی گرفتهس ... بچگیام خلق افسرده داشتم حالا هرکار میکنم نمیتونم کاملا شاد باشم
اصلا موضوعی برا شادی نمیبینم!
یه عشق بود ک درمانم میکرد اونم...اینطوری