میدونی ...ادما گاهی نیاز دارن همون لحظه همون اتفاقی که آرزوشو دارن براشون اتفاق بیوفته ...
گاهی وقتا نمیخوامبهترش بعدا برام اتفاق بیوفته ...
گاهی ادم نیاز داره همون لحظه همونیکه میخواد بشه حتی اگه به نفعش نباشه ...
گاهی ادم نیاز داره همون لحظه حالش خوب شه ...
گاهی ادم نیاز داره حکمتی درکار نباشه و بدون هیچ درنگی اونی بشه که میخواد ...
یه بار از ته دل بخنده و با خودش بگه خدا صدای منو شنید ...منو دید ...ناراحتیامو دید ...تحمل کردنو سکوتمو دید ...نزاشت درحقم بی عدالتی بشه ...
من الان نیاز دارم همونجا باشم ...همون جایی که از شدت خوشحالی گریه کنم نه از سر عادت همیشگی برای کسی که نیست ...
انگار نیاز دارم ...نیاز به یه معجزه که بکوبه و همه چیو دوباره بسازه ...
یه معجزه که لازم نباشه اونیکه دوسش دارمو بزارم کنار و به زندگی لبخند بزنم تا شاااید یه روزی دوباره عاشق شدم عشقی که انتخاب دل من نیست ...
میدونی... حرفای آدما که لابد قسمت نبوده ...لابد نمیتونسته خوشبختت کنه ...لابد صلاح نبوده...بعدا یکی بهتر میاد ...
از همه یِ همه ی این حرفا متنفرم ...
متنفرم از ساکت موندن و صبر کردن ...
دلم میخواد یه بارم که شده بهمنگن صلاح نبوده نگن فراموشش کن ...
نیاز دارم روز ب روز بیشتر عاشق بشم نه تنهاتر ...
نیاز دارم یه بارم صلاح من اون چیزی باشه که دوسش دارم ...
صلاح آدما چی میتونه باشه جز حال خوبشون و لبخندشون از ته دل ...