2777
2789
عنوان

کدوم از این پاپوش نوزادیا قشنگه😍(+عکس)

| مشاهده متن کامل بحث + 298 بازدید | 38 پست
😍مررسی اولی کشش پا بچه رو اذیت نمیکنه؟


❤❤

نمیدونم عزیزم. ولی بخاطر اینکه خیالت راحت بشه میتونی پشتشو یجور دیگه درست کنی که مثل مدلای پایین باشه و کش نذاری

به نقل از آیت الله العظمی اراکی: زمانی در ایران هر جا آتش روشن میکردند مردم برای بردن زغال گداخته و روشن کردن کرسی، تنور یا منقل به آنجا میرفتند در ماه خداییِ محرم، در نزدیکی خانه یک زن بدکاره، هیئتی به پا شده بود. زن هم برای بردن آتش به محل رفت و سوال کرد زیر دیگتان روشن است؟ آتش میخواهم.  گفتند بله برو بردار. زن سمت دیگ رفت، و دید آتش خاموش شده خم شد و به هیزمها فوت کرد. مقداری از خاکستر به چشمش پاشید اما ادامه داد تا جایی که هیزمها دوباره روشن شدند. همان اندازه که میخواست برداشت و رفت.اما...همان شب خوابی دید . او دید چند نفر به گردن،دستهاو پاهایش غل و زنجیر بسته و میبرند تا عذابش کنند و هرچه فریاد میزد شما را به خدا ولم کنید کسی گوش نمیداد . زن،بانویی دید که از دور به آنها نزدیک میشد. مأمورهای عذاب با دیدن بانو زنجیرها را رها کردند. بانوی بزرگوار ایستادند و فرمودند چرا میبردیش. گفتند چون بدکاره و فاسد است . بانو گفت نههه... او نگذاشت آش نذری مجلس حسینم خراب شود ... دیگ را روشن نگهداشت. او بخاطر حسینم چشمهایش اذیت شد بخاطر حسین من رهایش کنید ....زن با ترس بسیاری وحشت زده از خواب بیدار شد و مدام با گریه و زاری از حضرت مادر، زهرای اطهر علیهاالسلام، کمک میخواست تا یاریش کند برای پاکدامنی.او همان زن انگشت نمای شهر، توبه کرد و با یاری حضرت زنی مومنه شد تا جایی که هر زمان و هر کجا روضه ای برای حضرت ارباب به پا میشد دنبالش میرفتند و او را دعوت میکردند.  و با اولین جمله روضه خوان " السلام علیک یا ابا عبدالله" زن به شدت گریه میکرد و شیون جانسوزش بلند میشد  جون و زندگیم فدات یا حضرت حسین علیه السلام که در ❤ خدایی و رضای تو رضای پروردگارمه   تو بحث کردن دانش و ادب مهمه

بچه‌ها، دیروز داشتم از تعجب شاخ درمیاوردم

جاریمو دیدم، انقدر لاغر و خوشگل شده بود که اصلا نشناختمش؟!

گفتش با اپلیکیشن زیره لاغر شده ، همه چی می‌خوره ولی به اندازه ای که بهش میگه

منم سریع نصب کردم، تازه تخفیف هم داشتن شما هم همین سریع نصب کنید.

ای جون دلمممممم😍😍😍😍اولی چی میخواد واسه درست کردنش؟سخته؟

نه اصلا سخت نیس وسایلشم با یه پارچه فروشی با خرازی رفتن اوکیه 😍تو گوگل سرچ کن پاپوش نوزادی با الگو 

کلیییی چیزای گوگولی برات میاره هم با پارچه هم با نمد

شروعِ دوباره سخته، ولی بعضی وقتا واقعا لازمش داری🫀(:
وااای عزیز دلم دلم رفت براشون     همشون خیلیییییی قشنگن اگه میتونی از هر کدومشون چن تا ر ...

مررسی عزیزه دلم حتمااا 😍😘

شروعِ دوباره سخته، ولی بعضی وقتا واقعا لازمش داری🫀(:
❤❤ نمیدونم عزیزم. ولی بخاطر اینکه خیالت راحت بشه میتونی پشتشو یجور دیگه درست کنی که مثل مدلای پایین ...

اهااا چشم مرررسی عزیز دلم😘😍😍😍

شروعِ دوباره سخته، ولی بعضی وقتا واقعا لازمش داری🫀(:
ای جانم ایشالا سالم و سلامت بیاد تو آغوشت و کیفش رو ببره از این مادر مهربون و مسئولیت پذیر و با ذوق ...

ای جانم فدات عزیزم نظرلطفته😍😘مرسی بابت دعای قشنگت ❤ایشالله قسمت خودت😍

شروعِ دوباره سخته، ولی بعضی وقتا واقعا لازمش داری🫀(:
به همه ی مادرای باردار میگم خیلی سختی می کشید واقعا بهشت زیر پای مادر است.ـانشالله سالــــم زایمـــا ...

ای جان چه دعای قشنگی😍❤الهی آمین ایشالله🤲

شروعِ دوباره سخته، ولی بعضی وقتا واقعا لازمش داری🫀(:
اهااا چشم مرررسی عزیز دلم😘😍😍😍

فدات گلم. ان شاءالله بسلامتی زایمان کنی و خدا یه بچه سالم و صالح بهت ببخشه 💋💋

به نقل از آیت الله العظمی اراکی: زمانی در ایران هر جا آتش روشن میکردند مردم برای بردن زغال گداخته و روشن کردن کرسی، تنور یا منقل به آنجا میرفتند در ماه خداییِ محرم، در نزدیکی خانه یک زن بدکاره، هیئتی به پا شده بود. زن هم برای بردن آتش به محل رفت و سوال کرد زیر دیگتان روشن است؟ آتش میخواهم.  گفتند بله برو بردار. زن سمت دیگ رفت، و دید آتش خاموش شده خم شد و به هیزمها فوت کرد. مقداری از خاکستر به چشمش پاشید اما ادامه داد تا جایی که هیزمها دوباره روشن شدند. همان اندازه که میخواست برداشت و رفت.اما...همان شب خوابی دید . او دید چند نفر به گردن،دستهاو پاهایش غل و زنجیر بسته و میبرند تا عذابش کنند و هرچه فریاد میزد شما را به خدا ولم کنید کسی گوش نمیداد . زن،بانویی دید که از دور به آنها نزدیک میشد. مأمورهای عذاب با دیدن بانو زنجیرها را رها کردند. بانوی بزرگوار ایستادند و فرمودند چرا میبردیش. گفتند چون بدکاره و فاسد است . بانو گفت نههه... او نگذاشت آش نذری مجلس حسینم خراب شود ... دیگ را روشن نگهداشت. او بخاطر حسینم چشمهایش اذیت شد بخاطر حسین من رهایش کنید ....زن با ترس بسیاری وحشت زده از خواب بیدار شد و مدام با گریه و زاری از حضرت مادر، زهرای اطهر علیهاالسلام، کمک میخواست تا یاریش کند برای پاکدامنی.او همان زن انگشت نمای شهر، توبه کرد و با یاری حضرت زنی مومنه شد تا جایی که هر زمان و هر کجا روضه ای برای حضرت ارباب به پا میشد دنبالش میرفتند و او را دعوت میکردند.  و با اولین جمله روضه خوان " السلام علیک یا ابا عبدالله" زن به شدت گریه میکرد و شیون جانسوزش بلند میشد  جون و زندگیم فدات یا حضرت حسین علیه السلام که در ❤ خدایی و رضای تو رضای پروردگارمه   تو بحث کردن دانش و ادب مهمه
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز