داشت دستشو میخاروند گفتم نخاون صدای بدی میده رو مخه
هیچی نگف ، کارشم ادامه نداد
بعد خمیازه کشید ،گفتم عهههه چقد صدا درمیاری
بعد رف آب خورد گفتم مهیار لهت میکنم بخدا چ وضع آب خوردنه هی قور قور میکنی
گف دندونم درد میکرد با نی خوردم ، اونم ته استکان بود😐😐
گفتم ماشالا چ پررو ،جواب برمیگردونی آره؟
بعد یکی خوابوندم ت گوشش😂😂
وای کلا متنفرم از هر چی صدای رو مخه ، رفتم دکتر گف اختلال روانی داری😂😐😐😐😐😐😐
بقیه هم مراعات نمیکنن خو ب من چ 😂😐😐😐😐
از ی طرف هم از بچه متنفرم ، دوستام میگن خوبه بخدا داداشت زندست بازم جای شکرش باقیه😂😂
داداش بدبختم ۷سالشه😂😐😊