ب خدا دلم ریش شد انق تاپیکای سوزناک با درد و دلای جگر سوز خوندممم ای بابا مادرشوهراااا نکنیددد ب خدا عروستون مثه شما فک نمیکنه اون هنوز کم تجربس ای بابا😷🤔😂
خودم عاشق مادرشوهرمم البته
بزن سلامتیشون ..عه نه بیخشید قرار بود اینجا بترکونید 😉🙄😐
من وقتی زایمان کردم بهم زنگ نزد حالموبپرسه ماباهم تویه ساختمونیم فکرمیکردم بعدکه ازبیمارستان برگردم خونه مو یکم جمع وجورمیکنه هرچندخودم قبل رفتن تمیزکرده بودم فقط حیاط رو نشسته بودم که اونم دست نزده بوده حتی وقتی ازبیمارستان اومده بودم تشکموازقبل پهن نکرده بود نمیدونم اون مقصره یامن پرتوقعم اخه ماواسه عروسامون ازاین کارامیکنیم اون نکرد دلم یجوری شد
امشب با شوهرم رفتم خونه مادرشوهرم خیلی اعصبانی و لپش باد کرده(جریان از این قرار که من شوهرم کارمند یه شرکت یه حقوق ناچیز می گیرد که کفاف زندگی را نمی کند و مجبور بعضی وقتا بره پیش برادرش قصابی کند خوب این چند شب سرشون شلوغه بود خونه نمیومد منم رفتم خونه مامانم حالا خانم ناراحت که من الان که بنایی دارم چرا نیومدی کارایی مناسب بکنی و زنت چهار شب سراغ از من نگرفته دیگه هرچی از دهنش درآمد گفت منم گریه کردم امدم پایین) حالا به نظرتون من چکار کنم