امروز چهار روز از دعوای منو شوهرم میگذره سر ش داد زدم عصبانی شدبلند شد اینقدر تو سرم زد که برف از چشام پرید فکرشو بکنید باوجود اینکه دستمو رو سرم چتر کرده بودم فقط گوشه های دستش که به صورتم وبینیم خورده بود سیاه و کبود شد نصف صورت بعد گردنم رو دقیق یادم نیس گرم بودم که چکارش کرد که رگ گردنم رگ به رگ شد تا دوشب ازدرد نمیتونستم تکونش بدم وقتی سرم رومی خواستم شبا ازرو بالشت جابجا کنم از شدت درد جیغم در میاومد بعدازون دعوا شوهره خودش وسایلش رو جمع کرده رفته شهر دیگه بعد بهم اس میده ببخشید عزیزم من رفتم شهر دیگه واسه کارمنو ببخش الانم هرچی زنگ میزنه جوابش نمیدم با داداشم گفتم اون مفت بصبر باهاش حرف میزنم سه تا بچه دارم پیشنهاد طلاق ندید فقط بگید چکار کنم مادر سگ رو
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.
راهش نده دیگه خونه بگو ببخش عزیزم نمیتونم یه حیوان وحشی رو راه بدم خونه پس برو زیر بال و پر ننه ات
« Made in pain 💔» به دَشتـی رسیدی بلندتر بخند! بلندتر بخند یادِ خونه بیـوفتُم ..:) هر هویتی رو رها کردم. هر احساسی رو از بین بردم. هر خاطرهای رو دفن کردم و هر آرزویی رو نادیده گرفتم. به نظر میرسه بینقصترین فرصت برای زندگیکردنه. بدون زنجیر. مردمان شهر برای آزادی تابوت ساختندو برای عشق مرز، غافل از اینکه نه آزادی در تابوت جا میگیرد، نه عشق مرز میشناسد.-ارنستو چگوارالینک تاپیک اهدای عضو من کلیک کنید. ❤️
چند شبه دلم گرفته،، دلم هوای حرم کرده،، ولی گمون نکنم اقا دیگه منو بطلبه.اگه خوبی یا بدی دیدین ازمحلال کنین،، یه صلوات واسه حاجت روایی خودموخودت:الهم صلی علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم. خدایا،،چنین کن سرانجام کار،،، که تو خشنود باشی و ما رستگار...