2777
2789
عنوان

خدا کمکم کن

133 بازدید | 7 پست

امسال اوایل سال بود رفتم خونه مادر شوهرم .نشسته بودیم  از هر دری صحبت میکردیم .یهو برداشت گفت سه گروه هستندکه تو  زندگیشون تلاش و زحمت بیخود میکشند  و ثمره ای نداره .یکی اونیکه باغ داره صبح پامیشه میبینه باغش رو سرما زده و نابود شده .یکی اونی که  رمه و گاو و گوسفند داره صبح پا میشه میبینه گرگ خورده مالشو یکی اونی که دختر داره دخترش رو میده یکی   میبرند ...منم اونوقت باردار نبودم .ناراحت شدم گفت‌مادر جان یکی هم‌ پسر داره  پسرش تصادف میکنه میفته میمیره .و مثال زدم تو حادثه هواپیمای اوکراینی چند تا تک‌پسر نخبه های خانواده ها  کشته شدند و  ازدست رفتند . گفت با تو نبودم .گفنم‌چرا دیگه با من بودی مادر .کس دیگه ای اینجا نیست .  منم دو تا  دختر دارم دست من که نبوده بچه ام دختر شده .نمیدونستم چند ماه دیگه خدا دختر سوم رو در دامنم میگذاره .الانم از وقتی فهمیده بچه ام دختره .ناراحته .چیزی نمیگه .اما منم که در هفته ۱۹ هستم .کارم شده گریه  گریه و گریه .اشکام از چشمام میجوشه .گاهی شبها چشمام درد میگیره .شوهرم نگذاشت سقط کنم .داغونم .داغون .چرا من خوب نمیشم .از خدا دور شده ام .

هیچ کس درکم نمیکنه .۴۲ سالمه .دو دختر ۱۷ و ۱۰ ساله دارم .خدا حکمتت رو من نمیفهمم .کاش به کسی  میدادی که بچه ای نداره .من میتونم مادر  خوبی باشم ؟؟با این روحیه بد و داغون .خدا ببخشید ناشکری میکنم .خدااا خداااا منو ببین  

بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

اومدم درد دل کنم .ارامش از وجودم رخت بسته و رفته .افسرده و داغون شده ام .از همسرم ناراحتم .هیچ کسی ا ...

عزیزم ناراحت نباش حتما حکمتی داشته، یکی از اشناهامون دوتا دختر ۲۲ و۱۷ساله داره امسال ناخواسته باردار شد که سومی هم دختره وضع مالی خوبی هم ندارن دیگه خواسته خداست

ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیست

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792