2777
2789
عنوان

اگه همین الان خدا بهت زنگ بزنه چی میگی پشت تلفن؟

| مشاهده متن کامل بحث + 1336 بازدید | 105 پست

شاید از شوق نتونم صحبت کنم ولی اگر بتونم بهش میگم خدایا خودت حالمو رو به راه میبینی چقدر درمانده شدم از بعد احساسی میبینی چقدر به تناقض خوردم خودت راه درست رو بهم نشون بده

دولانیم باشینا دولانیم🙃

بچه‌ها، دیروز داشتم از تعجب شاخ درمیاوردم

جاریمو دیدم، انقدر لاغر و خوشگل شده بود که اصلا نشناختمش؟!

گفتش با اپلیکیشن زیره لاغر شده ، همه چی می‌خوره ولی به اندازه ای که بهش میگه

منم سریع نصب کردم، تازه تخفیف هم داشتن شما هم همین سریع نصب کنید.

میگم خدایا عدالت !😐🙏 خسته ام یا راهی بزار جلوم یا تمومش کن دارم اذیت میشم .

یا بسوزانم یا نجاتم ده👏

تُ از فصل پاییز زیباتری، من از فصل پاییز تنها ترم...🍁بگذار کسی نداند،که چگونه من به جای نوازش شدن،گزیده شده ام..!🌊

خدایا خیلی دوست داشتم همیشه فکر میکردم هستی اما جدیدا نادیده ام میگیری، الان داری خواسته های کیو برطرف میکنی که محل نمیدی به ما؟ بدی کردم؟بگو بهم ، به خودت قسم که نکردم ولی چون عاشقتم توبه میکنم بخاطر کار ناکرده اما نگام کن فقط یه بار ،باشه؟😓

دیگه سیمکارت ندارم😐 توی تاپیکای سیاسی من دیگه حرف نمیزنم🤐🥺🌺🍃🍃درویشی تهی‌ دست از کنار باغ کریم خان زند عبور می‌کرد. چشمش به شاه افتاد و با دست اشاره ای به او کرد. کریم خان دستور داد درویش را به داخل باغ آوردند. کریم خان گفت: «این اشاره های تو برای چه بود؟»درویش گفت: «نام من کریم است و نام تو هم کریم و خدا هم کریم. آن کریم به تو چقدر داده است و به من چی داده؟»کریم خان در حال کشیدن قلیان بود. گفت: «چه می‌خواهی؟»درویش گفت: «همین قلیان، مرا بس است.»چند روز بعد درویش قلیان را به بازار برد و قلیان بفروخت. خریدار قلیان کسی نبود جز فردی که می‌خواست نزد کریم خان رفته و تحفه برای خان ببرد، که از قلیلن خوشش آمد و آن را لایق کریم خان زند دانست. پس جیب درویش پر از سکه کرد و قلیان نزد کریم خان برد. چند روزی گذشت. درویش جهت تشکر نزد خان رفت. ناگه چشمش به قلیان افتاد و گفت:«نه من کریمم نه تو. کریم فقط خداست، که جیب مرا پر از پول کرد و قلیان تو هم سر جایش هست.»🍃🌺🍃   امضامو هفته‌ای یکبار بروز میکنم🤗😍

میگفتم چرادوستم نداری؟  

ازبچگی دوس داشتم پرنسس باشم👸😁الانم یه پرنسسم ولی با پرنسسای والت دیزنی فرق دارم 😑مث اونا رفتار میکنم ،مث اونا لباس میپوشم،اماهیچ وقت نمیتونم مث اونا عشق و تجربه کنم ،هیچ وقت نمیتونم تو قصر زندگی کنم 💒چون من تو دنیای واقعیم که هیچکدوم ازینا وجود نداره ن مرد قوی وجذاب و عاشق و ن قصر زیبا😁ولی من خودمو همیشه پرنسس میدونم اونم یه پرنسس واقعی و تنها،(با مرسانا و شوخرررر گاو خیالیم براهمیشه خداحافظی کردم و وارد دنیای واقعیم شدم)😁پرنسس نی نی سایتتونم😂👸

میگم درسته انقدرمنو بی زبون و صبور آفریدی که هر کی هربلایی خواست سرم بیاره😔

چیزی نمیگم چون دلم خیلی از این دنیا پره...میخوام ازت هر چی بگم بغضم گلومو میبره...آدم یوقتا از خودش بی حرف باید بگذره...این روزهای آخرو ساکت بمونم بهتره...
قشنگ گفتی انشالله

😍❤️

دیدین خدا بالاخره بغلمو با دستاش پر کرد؟                         امضای قبلیم: خدایامیشه بغلمو با  دستات پر  کنی؟ آخه  مامانم میگه: دستای خدا به لطافت نوزاد تازه  متولد  شدس❤ 

میگم خدایا کرونا و گرونی رو از بین ببر ما کم آوردیم

خواهرم چله حق شناس وچله سوره حشر و احزاب برای ازدواج میگیره،،،چهل روز  سوره هایی از قرآن انتخاب می کنه ومی خونه که مناسب حاجت شما باشه   اینم ایدی تلگرامش Rostami146   خداروشکر خیلی ها حاجت گرفتن 
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792