من۲۱سالمه خواهرم ۱۵ سالشه
وقتی برای من خواستگار اومد مصادف شد با فهمیدن مامانم ک بابام دوس دختر داره اونم ۲سال الان بعد از ۲ماه دعواشون شد من تو اتاقم بودم خواهرمم تو اتاقش یهو دیدیم بعد بحثشون ی صدای تق بدی اومد بعد صدای بدو بدو اومد ک یکی اومد بیرون من سریع رفتم بیرون از اتاقم رفتم سمت اتاق خاهرم ک شنید صدارو چراغو روشن کردیم دیدیم بابام خودشو ب خواب زده تو حال گفتیم مامان کوو گفت دراز کشیده تو اتاق بدو بدو رفتم دیدم افتاده اونور تخت بیهوش فقط اون لحظه میلرزیدم و گریه هی گفتم مامان مامان جواب تداد بابامم اومد بالاسرمون منی ک تاحالا ب بابام نگفتم پررو گفتم چ گوهیی خوردیی چ غلطی کردی بخاطر زنای جندهههه و هوسات ببین داری چ گوهی میخوری یهو دهن منو گرفت و ک صدام درنمیومد جوری ک خواهرم نمیدونست منو بیاد از زیر دستش جمع کنه یا زنگ بزنه ب ۱۱۵ بنده خدا شوکه شده بود وقتی ولم کرد ک دیدیم مامانم داره بالا میاره منم سریع زنگ زدم ۱۱۵ اومدن ببرنش بیمارستان مامانم نمیزاشت یارو اورژانسی گفت اگ تا ۱ساعت بد تر شد بیاریدش دکتر باید بیاریدش اوضاع مامانم اصلا خوب نیییس فقط در حدی میدونم ک گیج گاهش خورده ب میز دعا کنین چیزیش نشهههه