دیشب داشتم میرفتم توی راه پله که ...
تا در و باز کردم یه مار مولک سریع عین جت از کنارم رد شد و زد بیرون
آخر هم قایم شد زیر خچال تو راهرو
🤨همش یه طرف فقط نمیدونم چرا انقدر بزرگ و خوشگل بود
عذاب وجدان دارم بابام کشتش😢😥😪
کلی براش گریه کردم کاش نمیکشتش
چرا من جدیدا انقدر حساس و دلنازک شدم؟