بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.
فروردین ۱۴۰۰ تست ژنتیک دادم شهریور جوابش اومد ۸ تا جهش تو ژن هام بود حالا از همسرم تست گرفتن انشالله که اون سالم باشه و مشکلی پیش نیاد ۴ ماه دیگه جواب آزمایشش میاد برام دعا کنید ❤❤ من ته تغاری پاییزم 😍😍👸🍂🍂 به رنگ رژم💄💄 گیر نده ..تو از سیاست های زنانه بی خبری... زن ها پای مهمترین داشته هایشان را با رژ لب سرخ امضا میکنند..💋💋💋.❤❤❤❤
خیلی دوست دارم بدونم اونایی که سلام رو «س» و جواب رو «ج» می نویسن ، با این صرفه جویی در زمان به کجا رسیدن ؟ / لطفا واسه سلامتی همه نی نی ها و پسر من یه صلوات بفرستین😍❤️
دیگه سیمکارت ندارم😐 توی تاپیکای سیاسی من دیگه حرف نمیزنم🤐🥺🌺🍃🍃درویشی تهی دست از کنار باغ کریم خان زند عبور میکرد. چشمش به شاه افتاد و با دست اشاره ای به او کرد. کریم خان دستور داد درویش را به داخل باغ آوردند. کریم خان گفت: «این اشاره های تو برای چه بود؟»درویش گفت: «نام من کریم است و نام تو هم کریم و خدا هم کریم. آن کریم به تو چقدر داده است و به من چی داده؟»کریم خان در حال کشیدن قلیان بود. گفت: «چه میخواهی؟»درویش گفت: «همین قلیان، مرا بس است.»چند روز بعد درویش قلیان را به بازار برد و قلیان بفروخت. خریدار قلیان کسی نبود جز فردی که میخواست نزد کریم خان رفته و تحفه برای خان ببرد، که از قلیلن خوشش آمد و آن را لایق کریم خان زند دانست. پس جیب درویش پر از سکه کرد و قلیان نزد کریم خان برد. چند روزی گذشت. درویش جهت تشکر نزد خان رفت. ناگه چشمش به قلیان افتاد و گفت:«نه من کریمم نه تو. کریم فقط خداست، که جیب مرا پر از پول کرد و قلیان تو هم سر جایش هست.»🍃🌺🍃 امضامو هفتهای یکبار بروز میکنم🤗😍