من دو سال عقدم تقریبا دو سال طول کشید تا جواب مثبت بدم و خواستگارای خوب زیادیم داشتم و از هر لحاظ از خانواده همسرم بالاترم و همسرم پسر عمم خواهر شوهرم خیلی با من لج چون نمیتونه تو زندگیمون دخالت کنه و نظر بده مثل زندگی اون یکی برادراش حالا اونروزی نشسته جلوی من میگه فلانی میخواست با داداش من ازدواج کنه و این حرفا همشم الکی میره میاد جلوی من ازش تعریف میکنه
دختره رو هم میشناسم به قرآن قسم نه قیافه داره نه هیکل نه تحصیلات هییییییچی نداره بخدا
نسبت به شوهرم یجوری شدم دلم صاف نیست باهاش میخوام بهش بگم خواهرت چیا میگه